روانشناسی سبك زندگي

5 راه برای اینکه افکار خود را باور نکنید

تقویم فارسی اندروید

ما نمی‌ توانیم افکارمان را کنترل کنیم اما می‌ توانیم نحوه پاسخ دادن به آنها را کنترل کنیم. شاید مهمترین چیزی که در این مرحله باید درک کنید این است که شما افکار خود نیستید. همه ما فکرهایی داریم که ممکن است از آنها خجالت بکشیم و حتی تعجب کنیم که آنها از کجا آمده اند اما این از ما آدم بدی نمی سازد!

وقتی با افکار خود همذات پنداری می کنیم، بهزیستی ما می تواند کاهش پیدا کند. متأسفانه، این می تواند یک چرخه معیوب ایجاد کند. وقتی فکر خود را بدون اینکه آن را بخشی از هویت خود بدانیم مشاهده می‌ کنیم، به آن‌ اجازه می‌ دهیم به همان سرعتی که به درون ما می‌ آید، بیرون برود.

این مقاله به معنای یکسان دانستن ما با افکارمان و اینکه چرا این می تواند مضر باشد، می پردازد. همچنین در مورد 5 راه برای جلوگیری از همذات پنداری شما با افکارتان صحبت خواهیم کرد.

افکار

همذات پنداری با افکارتان به چه معناست؟

این یک شرایط طبیعی انسانی است که هویت خود را جستجو و درک کنیم. “من کی هستم؟” سوالی است که بسیاری از ما از دوران جوانی از خود می پرسیم.

ممکن است به خود بگوییم خیلی زشت، چاق، احمق یا کسل کننده هستیم. اگر به دنبال عشق باشیم، ممکن است افکارمان به ما بگویند که دوست داشتنی نیستیم و هیچ کس ما را جذاب نخواهد دید. اینها فقط فکر ما هستند، اما اگر به این افکار بچسبیم و خیلی سریع شروع به باور آنها کنیم، با افکار خود همذات پنداری می کنیم.

از طرف دیگر، ممکن است افکار منفی همراه با حسادت، بداخلاقی یا خصومت داشته باشیم. این نوع افکار می توانند باعث شوند که ما از خود شرمنده شویم و به خودمان برچسب “بد” بزنیم.

عواقب منفی همذات پنداری با افکار شما چیست؟

مشکلات زمانی به وجود می آیند که افکار خود را به عنوان کتابی مقدس در نظر بگیریم و آنچه را که به ما می گویند باور کنیم. بنابراین اگر بر اساس افکارمان تصمیم بگیریم که یک فرد «بد» هستیم، ممکن است این را برای آنچه که هستیم بپذیریم و با این برچسب زندگی کنیم.

وقتی با افکار منفی خود همذات پنداری می کنیم، به آن ها اجازه می دهیم ما را زیر پا له کنند. ما همه چیزهای منفی را که ممکن است در مورد ظاهر، مهارت ها و شخصیت خود به خود بگوییم می شنویم و آن را باور می کنیم. این باعث کاهش اعتماد به نفس و تاثیر منفی بر خلق و خوی ما می شود.

جالب اینجاست که این مقاله نشان می‌ دهد که چگونه همه افکار خنثی هستند، یعنی نه خوب هستند و نه بد. ما احساسات را در افکار خود دخالت می دهیم و آنها را به واقعیت خود تبدیل می کنیم.

ما به ادراکات و تعصباتمان اجازه می دهیم که سرمان را پر از افکار کنند. بدون اینکه آنها را زیر سوال ببریم، اجازه می دهیم آنها به واقعیت ما تبدیل شوند.

یک تست هیجان انگیز در سال 2001 توسط فردریک بروشه این را به زیبایی نشان می دهد. بروشه یک بطری شراب قرمز را به دو بطری دیگر ریخت. ظاهراً یک برچسب شراب باکیفیت است، در حالی که دیگری یک شراب ارزان شناخته شده است. سپس از کارشناسان شراب خواسته شد که به دو شراب (که یکسان بودند) امتیاز دهند. شراب از بطری گران قیمت نظراتی مانند خوبی را به همراه داشت، در حالی که شراب از بطری ارزان تر نظرات منفی را به خود جلب کرد.

افکار ما ادراک ما را می سازد که به نوبه خود بر واقعیت ما تأثیر می گذارد.

خوب است که درباره خود، مهارت ها و شخصیت خود افکار مثبت داشته باشیم. ما می خواهیم بتوانیم با این نوع افکار همذات پنداری کنیم تا به خودمان ایمان داشته باشیم و از خودمان حمایت کنیم.

5 راه برای باور نکردن افکارتان

تو افکار خودت نیستی و در حالی که ما می خواهیم افکار مثبت و سالم خود را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از خود بپذیریم، باید بتوانیم از افکار منفی خود فاصله بگیریم.

در اینجا 5 راه وجود دارد که به شما کمک می کند تا فکرهای مخرب خود را باور نکنید.

1. از مدیتیشن و ذهن آگاهی برای پاکسازی افکار خود استفاده کنید

اگر می‌ خواهیم از فکر خود دور شویم، باید بتوانیم آن را کنترل کنیم. یک راه موثر برای انجام این کار، مدیتیشن و ذهن آگاهی است.

ثابت شده است که مدیتیشن و تمرکز حواس به آرامش افکار ما کمک می کند. دانشمندان تغییراتی را در فعالیت مغز از طریق مدیتیشن یافته اند که ممکن است دلیل موفقیت مدیتیشن در کمک به درمان افسردگی باشد!

هنگامی که احساس می کنیم افکار ما در یک قطار هستند و به نظر نمی رسد که بتوانیم سرعت آنها را کاهش دهیم، تکنیک های مراقبه و تمرکز حواس راه های موثری برای فرونشاندن غلبه و آرام کردن سر و صدایی است که در سرمان جریان دارد.

2. با هیچ فکری همراه نشوید

باز هم تکرار می کنیم که شما همان افکارتان نیستید. این بدان معنی است که هر فکری که به وجود می آید ممکن است با شخصیت شما سازگار نباشد. لطفاً فکر خود را در ذهن تان نگه ندارید؛ وقتی آنها را درونی می کنید، شروع می کنید به این باور که همان چیزی هستید که آنها می گویند.

یک ترفند مفید در اینجا این است که ناظر فکر خود باشید. بنابراین به جای پذیرش تمام چیزهایی که در مغز شما سوسو می زنند (که بیش از 6000 در روز وجود دارد!) زمانی که ما ناظر هستیم، ما بدون پذیرش خودکار آنها را تماشا می کنیم. ناظر بودن به ما این امکان را می دهد که افکار خود را زیر سوال ببریم، به آنها بخندیم یا حتی آنها را رد کنیم و آنها را به راه خود بفرستیم.

3. جملات تاکیدی و مانتراهای مثبت را تمرین کنید

جملات تاکیدی و مانتراهای مثبت بسیار اثر گذارند. وقتی به اندازه کافی جملات تاکیدی و مانتراهای مثبت را می گوییم، یاد می گیریم که آنها را باور کنیم و به آنها اعتقاد داشته باشیم. شاید آنها در خدمت مقابله با اثرات افکار منفی باشند.

این مطالعه نشان می دهد که جملات تاکیدی مثبت می تواند به کاهش افکار منفی و تحریک مسیرهای پاداش در مغز ما کمک کند. بنابراین اگر فکر منفی کمتری داشته باشیم، وسوسه کمتری برای همذات پنداری با چنین فکرهایی وجود دارد.

می توانید جملات تاکیدی و مانتراهای مثبت را در برنامه ذهن آگاهی خود بگنجانید یا آن ها را به دلخواه به روز خود اضافه کنید. برخی از افراد از نوشتن یادداشت‌ های مثبت و چسباندن آنها در مکان‌ های آشکار اطراف خانه‌ و محل کار استفاده می کنند.

4. مفید و مضر را از هم تشخیص دهید

هدف این مقاله این است که به شما کمک کند تا افکار خود را جدی نگیرید اما باید در این مورد اخطار دهیم زیرا شما باید افکار مثبت خود را در مورد خودتان شناسایی کنید.

این افکار مضر و مخرب است که شما نباید با آنها همذات پنداری کنید، زیرا اینها شما نیستید!

ما باید به اندازه کافی مهارت داشته باشیم تا بین افکار مضر و آنهایی که برای ما مفید هستند تفاوت قائل شویم.

قبل از پذیرش یا دور انداختن هر فکری که در سرتان می چرخد، آن را از فیلتر مفید یا مضر عبور دهید.

  • اگر فکری تنها منجر به ناراحتی و سلب آسایش شما می شود، آن را کنار بگذارید.
  • اگر این فکر به شما کمک می‌ کند احساس خوبی داشته باشید، به خودتان ایمان داشته باشید و حال خوب خود را تقویت کنید و با خیال راحت با آن همذات پنداری کنید.

5. آن را یادداشت کنید تا بیرون بیاید

گاهی اوقات افکار مضر در سر ما تا زمانی که آنها را رها نکنیم به چرخش ادامه می دهند. نوشتن آنها راهی موثر برای رهاسازی شان است.

گزینه های زیادی برای نوشتن فکرهایمان وجود دارد.

  • یک دفترچه فکر روزانه داشته باشید.
  • یک وبلاگ راه اندازی کنید.
  • برای دیگران نامه بنویسید؛ شما نیازی به ارسال آنها ندارید!
  • داستان های کوتاه بنویسید و افکار خود را به عنوان قوس داستان درنوشته هایتان بگنجانید.

وقتی افکارمان را یادداشت می کنیم، به ما اجازه می دهد تا آنها را به طور منطقی و عینی در نظر بگیریم. ما اغلب این فکرها را همان طور که هستند می بینیم که به ما کمک می کند همه چیز را در چشم انداز قرار دهیم.

برخی از مجلات با سؤالات روشنگری پر شده اند تا به شما کمک کنند تا افکار خود را بیرون بریزید. اگر در این زمینه تازه کار هستید، این سبک مجله ها ممکن است محل خوبی برای شروع باشد.

کلام آخر

بگذار برای آخرین بار بگوییم؛ تو همان فکر خودت نیستی! ترفند مهم این است که یاد بگیریم بین فکر مفید و مضر خود تفاوت قائل شویم. ما می خواهیم افکار مثبت خود را در مورد خود درونی کنیم و در عین حال افکار منفی را رد کنیم.

پنج نکته ما برای اینکه شما را از همذات پنداری با افکارتان باز دارد، نقطه ای عالی برای شروع است:

  • از مدیتیشن و ذهن آگاهی برای پاکسازی ذهن خود استفاده کنید.
  • با هیچ فکری همراه نشوید.
  • جملات تاکیدی و مانتراهای مثبت را تمرین کنید.
  • فکر مفید و مضر را تشخیص دهید.
  • آن را یادداشت کنید تا از ذهن تان بیرون بیاید.

آیا کاری هست که انجام دهید تا از همذات پنداری با افکارتان جلوگیری کنید؟ ما دوست داریم نظر شما را بدانیم!

منبع:

trackinghappiness

اضافه کردن دیدگاه

اضافه کردن دیدگاه

برای ارسال نظر اینجا کلیک کنید

تبلیغات

دانلود برنامه آموزش آشپزی

مطالب پیشنهادی