ددی ایشو یا مشکل با پدر تعریف دقیقی ندارد. با این حال، این یک عبارت محبوب است که نشان می دهد چگونه رابطه با پدر در دوران کودکی بر شخصی در بزرگسالی تأثیر می گذارد، به خصوص با پدری که غایب یا از نظر عاطفی در دسترس نیست.
این اصطلاح اغلب به روشی تحقیرآمیز برای توصیف زنانی استفاده می شود که با مردان مسن تر قرار می گذارند، شریک جنسی خود را «بابا» خطاب می کنند، یا هر رفتار جنسی دیگری که ممکن است دیگران آن را ناهنجار یا غیرعادی بدانند.
با این حال، علیرغم شیوع آن، مشکل با پدر یک اصطلاح بالینی یا اختلالی نیست که توسط آخرین به روز رسانی انجمن روانپزشکی آمریکا از راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) به رسمیت شناخته شده باشد.
در این مقاله، ریشه های این اصطلاح، نظریه روان شناختی آن و یافته های برخی مطالعات تحقیقاتی در مورد تأثیر مشکل با پدر را بررسی می کنیم. سپس توجه خود را به این معطوف خواهیم کرد که چرا این اصطلاح تمایل به جنسیت دارد و چرا نباید باشد. در نهایت، نکاتی را خواهیم گفت که به افرادی که مشکلات پدری دارند کمک می کند تا بر آنها غلبه کنند.
“ددی ایشو” از کجا آمده است؟
در حالی که دقیقاً مشخص نیست که این اصطلاح از کجا سرچشمه گرفته است، به نظر می رسد از ایده عقده پدر که زیگموند فروید برای اولین بار به عنوان بخشی از نظریه روانکاوی خود مطرح کرد، نشات گرفته است.
عقده ادیپ و الکترا
عقده پدر، تکانه های ناخودآگاهی را توصیف می کند که به دلیل رابطه منفی با پدر فرد اتفاق می افتد که به ایده شناخته شده تر عقده ادیپ مربوط می شود.
فروید عقده ادیپ را برای توصیف عشق یک پسر جوان به مادرش و احساس رقابت با پدرش معرفی کرد. در حالی که کار فروید در ابتدا فقط بر پسران متمرکز بود، کارل یونگ معتقد بود که دختران هم می توانند با والد همجنس خود برای جذب محبت والد غیر همجنس خود رقابت کنند. او این پدیده را مجموعه الکترا نامید.
بر اساس نظریه رشد روانی-جنسی فروید، عقده های ادیپ و الکترا بین سنین سه تا پنج سالگی به وجود می آیند. اگر این عقده تا پایان این مرحله از رشد حل نشود، کودکان ممکن است به والد جنس مخالف خود متمرکز شوند. بنابراین، پسران متمرکز بر مادر، و دختران متمرکز به پدر می شوند. این در نهایت منجر به مشکلاتی در روابط بزرگسالان می شود.
تئوری دلبستگی
اگرچه ایده فروید از عقده پدر در درک او از رشد پسران نشات گرفته است اما مفهوم گسترده تر جنسیتی ندارد. این نظریه به نظریه دلبستگی منجر شد که بر تأثیر روابط بین افراد، به ویژه کودکان و مراقبان آنها متمرکز است، نه تمایلات جنسی.
اولین نظریه پرداز دلبستگی، جان بالبی، پیشنهاد کرد که سبک دلبستگی فرد در دوران کودکی عمیقاً بر سبک های دلبستگی بزرگسالان تأثیر می گذارد. در نتیجه، کسانی که در دوران کودکی احساس امنیت می کنند و سبک دلبستگی ایمن دارند، در بزرگسالی نیز سبک دلبستگی ایمن را خواهند داشت.
از طرف دیگر، اگر فردی در کودکی به طور ناایمن دلبستگی داشته باشد، یکی از سه سبک دلبستگی ناایمن را در بزرگسالی ایجاد خواهد کرد.
سبک های دلبستگی ناایمن بزرگسالان عبارتند از:
اضطرابی: کسانی که سبک دلبستگی اضطرابی دارند می خواهند به دیگران نزدیک باشند اما نگران هستند که شریکشان در زمان نیاز کنارشان نباشد. این می تواند آنها را چسبنده و مهرطلب کند.
دوسوگرا: کسانی که سبک دلبستگی دوسوگرا دارند روابط صمیمی ایجاد می کنند اما در اعتماد به شریک زندگی خود مشکل دارند زیرا معتقدند آسیب خواهند دید. این می تواند آنها را از هم دور و جدا کند.
اجتنابی: کسانی که سبک دلبستگی اجتنابی دارند ترجیح می دهند از ایجاد روابط نزدیک و چالش های عاطفی که به همراه دارند اجتناب کنند.
در حالی که بزرگسالان دلبسته ایمن معتقدند که افراد در صورت نیاز در کنارشان خواهند بود، بزرگسالانی که دلبستگی ناایمن دارند به یکی از دو روش رفتار می کنند: آنها یا سعی می کنند روابطی برقرار کنند اما نگران هستند که افرادی که از آنها مراقبت می کنند کنارشان نباشند. یا ترجیح می دهند که به هیچ وجه روابط نزدیک برقرار نکنند.
فرض کنید فردی در کودکی با پدرش رابطه ضعیفی داشته است. در آن صورت، این می تواند منجر به دلبستگی ناایمن در بزرگسالی شود، که منجر به چیزی شود که به عنوان مشکل با پدر شناخته شده است.
تاثیر مشکل با پدر
مطالعات نشان داده است که تأثیر رابطه منفی با پدر واقعی است. برای مثال، یک مطالعه نشان داد که بین غیبت یا مشارکت کم پدران در زندگی دخترانشان و رفتارهای جنسی پرخطر زنان، از جمله سهل انگاری جنسی و نگرش های منفی نسبت به استفاده از کاندوم، رابطه علّی وجود دارد. این اثرات به رفتار پرخطر غیرجنسی یا رفتار جنسی مردان تسری پیدا نکرد.
در همین حال، مردانی که با پدری غایب یا از نظر عاطفی دور از دسترس بزرگ شدند، طیفی از مسائل را گزارش کردند، از جمله فقدان الگوی مردانه، احساس بی کفایتی مانند کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس و تلاش در بزرگسالی برای اینکه جایگزین های پدر را پیدا کنند.
چرا مفهوم مشکل با پدر جنسیتی است؟
این مساله که زنان در نتیجه یک عقده حل نشده الکترا، بر پدر تمرکز خواهند کرد، ممکن است باعث ایجاد دیدگاه جنسیتی شود که اغلب به مفهوم مشکل با پدر مرتبط است.
با این حال، در حالی که اصطلاح “ددی ایشو” اغلب برای توصیف منفی و حتی تمسخر رفتار زنان در روابط استفاده می شود، مسائل مربوط به پدر می تواند بر هر کسی که ممکن است زخم های روانی را از رابطه خود با پدر خود تا بزرگسالی وارد کند، تأثیر بگذارد.
در حالی که در افراد مختلف خود را متفاوت نشان می دهد، در هسته آن، کسانی که عقده پدری دارند به دنبال تایید از سوی مردان زندگی خود هستند.
با این حال، محبوبیت اصطلاح مشکل با پدر برای توصیف روابط زنان با مردان مشکل ساز است و می توان از آن برای سرزنش یک زن برای مسائل مردان در زندگی اش استفاده کرد.
گفتن اینکه یک زن ددی ایشو دارد قضاوت کنید و کسی را که از رابطه شکل دهنده اش با پدرش آسیب دیده است را تحقیر کنید خوب نیست، در حالی که در نهایت تقصیر پدرش است که چرا نیازهای او را برآورده نمی کند.
خوشبختانه، این ایده که افراد با هر جنسیتی می توانند مشکلات پدری داشته باشند امروزه به طور گسترده پذیرفته شده است. این امر تا حدی ناشی از فرهنگ پاپ است، مانند برنامه تلویزیونی لوسیفر که تصدیق می کند که رفتار بزرگسالان مرد می تواند تحت تأثیر روابط ضعیف اولیه آنها با پدرانشان باشد، همانطور که در مورد زنان اینگونه می تواند باشد.
اگر ددی ایشو دارید چه کاری باید انجام دهید
اگر شما پدری داشتید که در زمان بزرگ شدن غایب یا از نظر عاطفی درگیر شما نبود، ممکن است همچنان از تاثیر منفی آن رابطه رنج ببرید. خوشبختانه، به گفته کیتلین کانتور، درمانگر رابطه و جنسی، راه هایی برای غلبه بر این چالش ها وجود دارد که با تشخیص اینکه پدرتان مسئول مسائل شماست، نه شما آغاز می گردد. در اینجا مراحلی وجود دارد که کانتور توصیه می کند:
تشخیص. کانتور توضیح می دهد که وقتی نیازهای کودکان برآورده نمی شود، آنها شروع به این باور می کنند که ارزش عشق، توجه، محبت یا هر چیز دیگری که نیاز دارند نیستند که تا بزرگسالی بازتاب می یابد. اما از طریق «ترکیبی از آموزش و آگاهی»، می توانید یاد بگیرید که چگونه رابطه تان با پدرتان بر شما تأثیر گذاشته است و چگونه ممکن است با بازنمایی الگوهای دوران کودکی در روابط فعلی تان، «باورهای قدیمی را تأیید کنید».
سوگواری. به خودتان اجازه دهید درد رابطه منفی با پدرتان را احساس کنید و برای چیزی که به خاطر آن در زندگی خود نداشتید عزاداری کنید. کانتور می گوید: درمان این موضوع، “شامل خشم و شامل سوگواری می شود… این فرصتی است برای احساس غم و اندوه برای خود جوان تر خود که آنچه را که نیاز داشت را دریافت نکرده است.”
فرا گرفتن. هنگامی که متوجه شدید که چگونه باورهایی که در دوران کودکی شکل داده اید بر روابط فعلی شما تأثیر می گذارد، می توانید آنها را با باورهای جدید و سالم تر جایگزین کنید. کانتور عنوان می کند که بخشی از این شامل درک این نکته است که وقتی با کسی رابطه دارید که از نظر عاطفی دور است یا با شما آنطور که می خواهید رفتار نمی کند، “این مشکلی نیست که شما باید حل کنید، این اطلاعات مربوط به آن شخص است و هرگز به شما مربوط نمی شود.»
پس از تصدیق این موضوع، می توانید به جای ادامه دادن به روابطی که دوباره باورهای قدیمی را تأیید می کند، یاد بگیرید که چگونه با آن شریکی که می خواهید ارتباط برقرار کنید.
این مراحل میتواند به شما کمک کند تا از “ددی ایشو” بهبود پیدا کنید، اما کانتور هشدار می دهد، “این یک فرآیند عمیق است و لزوماً یک فرآیند خطی نیست.” در نتیجه، دیدن یک مشاور یا درمانگر برای اطمینان از بهترین نتایج هنگام مواجهه و عبور از مشکلات پدری می تواند مفید باشد.
منبع:
verywellmind
اضافه کردن دیدگاه
اضافه کردن دیدگاه