روانشناسی سبك زندگي

اگر در یک خانواده نامتعارف بزرگ شده اید چه باید کرد؟

تقویم فارسی اندروید

هیچ خانواده ای کامل نیست! همه خانواده ها بالاخره سطحی از اختلال را تجربه می کنند. با این حال، اکثر آنها با وجود مسائل ریز و درشت، همه چیز را به خوبی مدیریت می کنند. فراز و نشیب هایی از اختلال عملکرد وجود دارد. سلامت روانی و جسمی خانواده گاهی اوقات تعیین می کند که کجای مسیر را اشتباه رفته و باید به عنوان ناکارآمد خوانده شود.

خانواده‌ هایی که در فیلم ها و سریال ها نمایش می دهند اغلب با وجود تفاوت های بسیار بین اعضای خانواده به زیبایی با هم کنار می‌ آیند.

در زندگی واقعی، خانواده‌ های ترکیبی احتمالاً با چالش‌ های جدی و اغلب غیرقابل‌ غلبه مواجه می‌ شوند. معمولاً سرنوشت چنین خانواده هایی به طلاق و دوری ختم می شود.

خانواده نامتعارف

بررسی پویایی خانواده

برای تعیین سطح اختلال عملکرد خانواده، بررسی پویایی آن مهم است.

آیا تضاد درونی فلج کننده ای مانند رقابت شدید خواهر و برادر، درگیری والدین و یا کودک وجود دارد؟ آیا خشونت خانگی، بیماری روانی یا سوء استفاده جنسی وجود دارد؟ شاید تعارض خارجی مانند اعتیاد به مواد مخدر و یا الکل، بیکاری، قمار، یا حتی روابط خارج از ازدواج باشد؟

همه این تعارضات، چه درونی و چه بیرونی، به طور چشمگیری بر کانون خانواده تأثیر می گذارد و باعث اختلال در عملکرد مادام العمر قابل توجهی برای اعضای آن می شود.

نقش های ناکارآمد خانواده

تقریباً در تمام خانواده‌ های نامتعارف، نقش‌ های مختلفی توسط اعضای آن برای کمک به بقای خانواده بر عهده گرفته می شود.

بیایید نگاهی به برخی از این نقش ها بیندازیم.

توانمندساز

توانمندساز نقش حفاظتی را بر عهده می گیرد. هر چقدر هم که اوضاع بد باشد، هر کاری که لازم است برای رسیدگی به امور خانواده انجام می دهند.

به عنوان مثال، در خانواده ای که معتاد به الکل یا مواد مخدر است، توانمندساز کسی است که پس از اینکه پدرشان مست به خانه آمد، وسایلش را مرتب می کند. آنها از اعضای مشکل دار خانواده در برابر عواقب رفتار بدشان محافظت می کنند. آنها همیشه امیدوارند که بتوانند کاری انجام دهند که باعث شود والدین معتادشان از انجام کاری که انجام می دهند دست بردارند.

این بسیار استرس زا و بدیهی است که یک موقعیت باخت-باخت است. در واقع، آنها با محافظت از والدین معتاد خود، فضایی راحت را برای آن والدین ایجاد می‌ کنند و ترک هر چیزی را برای معتاد دشوارتر می‌ کنند.

قهرمان

این عضو خانواده یعنی قهرمان که معمولاً اولین فرزند است، می تواند مانند پوستر خانواده در نظر گرفته شود. آنها مطمئن می شوند که همه چیز برای دنیای بیرون خوب به نظر می رسد.

قهرمان تمایل به برتری دارد و همیشه در اوج بازی خود است. این قهرمان می داند که اگر او خوب به نظر برسد، خانواده او نیز همینطور خواهند بود. اغلب، آنها حتی وجود مشکل را انکار می کنند.

همانطور که می توانید تصور کنید، حفظ یک خانواده ناکارآمد و خوب به نظر رسیدن یک کار سخت است که باعث فشار و درگیری درونی زیادی می شود.

دردسرساز

دردسرسازها معمولاً فرزند وسط هستند. آنها کسانی هستند که دائماً دچار مشکل می شوند و گاهی اوقات از مدرسه تعلیق می شوند، دستگیر می شوند، خشمگین می شوند و غیره.

این عضو خانواده عموماً مقصر همه چیزهایی است که در خانواده رخ می دهد. معمولاً آنها اولین کسانی هستند که از قفس پرواز می کنند.

در بسیاری از موارد، اگر فرد «مشکل‌ ساز» رفتار خود را درست کند یا موفق به فرار شود، به احتمال زیاد یکی دیگر از اعضای خانواده این نقش را بر عهده می‌ گیرد.

فرزند گمشده

کودک گمشده که گاهی اوقات از او به عنوان “آرام” هم یاد می شود، در میان این اختلاط گم می شود.

طبق مقاله ای در Solutions Recovery «کودک گمشده فقط با جریان پیش می رود، برجسته نمی شود، مشکلی ایجاد نمی کند. با مزخرفات و دستاوردهای سایر اعضای خانواده، بچه کم هزینه همان چیزی است که خانواده معتاد به آن نیاز دارد. متأسفانه، کودک گمشده اغلب تا بزرگسالی گم است و برای مسیریابی در زندگی، تعامل اجتماعی یا ایستادن در راه خود مشکل زیادی دارد».

فرزند گمشده تقریباً در خانواده وجود ندارد. آنها برای خواندن یا تماشای تلویزیون به اتاق خود می روند. آنها از هر چیز دردسرسازی اجتناب می کنند. آنها هیچ نظری ندارند، بنابراین هرگز نمی توان روی آنها برای حمایت از کسی حساب کرد.

خوش یمن

خوش یمن، اغلب، فرزند آخر خانواده است. آنها معمولاً افراد بامزه و بداخلاقی در خانواده هستند.

آنها احمقانه رفتار می کنند، همه را می خندانند و توجه ها را به خود جلب می کنند و همه اینها در تلاش برای ایجاد آرامش در خانواده است. شما می توانید روی آنها برای مداخله در هنگام بروز یک موقعیت ناپایدار حساب کنید. ابزار آنها طنز آنهاست.

خوش یمن به اندازه بقیه اعضای خانواده رنج می برد اما آنها این رنج را پشت کارهای کمدی خود پنهان می کنند.

این یک نمونه معمولی از یک خانواده نامتعارف است و این حتی بدترین هم نیست.

بزرگ شدن در یک خانواده نامتعارف برای کسانی که با خانواده بزرگ می شوند، ویران کننده است.

تصور کنید در زندان هستید – تنها خانه ای که تا به حال شناخته اید. در این زندان، آزار کلامی و یا فیزیکی و فقدان حد و مرز وجود دارد. فضایی وجود ندارد و کسی نیست که بتوانید احساسات یا نگرانی‌ های خود را به او بگویید. شما نه احساس امنیت می کنید و نه احساس می کنید کسی وجود دارد که بتوانید به او تکیه کنید.

به ندرت از این سیستم زندان آزاد می شود. ممکن است بیرون بیایید اما از نظر روانی ممکن است برای زندگی مقید باشید.

ویژگی های یک خانواده نامتعارف

در بالا به برخی از نقش‌ هایی که افراد در خانواده‌ های نامتعارف بازی می‌ کردند پرداختیم. حال، بیایید نگاهی به برخی از ویژگی‌ هایی بیندازیم که باعث می‌ شود یک خانواده در رده نامتعارف و ناکارآمد قرار گیرد.

1. سوء استفاده و آزار

تجاوز جنسی، ضرب و شتم فیزیکی یا آزار کلامی همگی از انواع فعال آزار هستند. اینها فوق العاده جدی هستند.

این خانواده‌ ها معمولاً در حلقه‌ ای گرفتار می‌ شوند که به نظر می‌ رسد سوء استفاده «عادی» است. برای کودکانی که در این محیط‌ ها بزرگ می‌ شوند، غیرعادی نیست که تا بزرگسالی به رفتار آزاردهنده خود ادامه دهند.

2. سوء استفاده عاطفی

این نوع سوء استفاده غیر فعال تلقی می شود.

به عنوان مثال، مادری که فرزند خود را نادیده می گیرد و او را در آغوش نمی گیرد. والدینی که مطلقاً هیچ علاقه ای به فرزندان خود نشان نمی دهند یا زمانی که کودک آنچه را که آنها می خواهند انجام نمی دهد، از عشق دادن به او خودداری می کنند.

بی توجهی باعث می شود که کودک همیشه التماس توجه کند و همیشه به دنبال راه هایی برای دریافت اعتبار باشد. برخی از اشکال شدید سوء استفاده عاطفی شامل انتقاد مداوم، شرمساری، احساس گناه، قلدری، تهدید، گاز لایتینگ و رفتار کنترل‌ کننده هستند.

اغلب کسانی که نیاز دائمی به توجه مردان و زنان دارند و مدام خود را سرزنش می کنند که به اندازه کافی خوب نیستند، ممکن است بررسی‌ های پیشینه خانوادگی آنها چیزی را فاش کند به طور مثال اینکه پدرشان از زندگی شان غایب بود و وقتی در اطراف شان بود، آنها را نادیده می گرفت و به دوستان و فعالیت هایش توجه بیشتری داشت.

این افراد در تلاش مداوم برای جلب تایید و توجه غریبه ها هستند که هرگز از پدرش دریافت نکردند.

3. عشق مشروط

در خانواده هایی که عشق مشروط است، همیشه ناامیدی شدید وجود دارد.

یکی از اعضای این خانواده مدام در تلاش است تا کامل باشد. آنها می دانند که اگر نباشند که اگر آنچه از آنها انتظار می رود انجام ندهند، “عشق” از بین خواهد رفت. این اعضا احساس می کنند که روی یک طناب راه می روند. یک لغزش و همه چیز تمام می شود.

در این خانواده ها شبکه ایمنی وجود ندارد. بچه‌ ها معمولاً طوری بزرگ می‌ شوند که به افرادی خشنود تبدیل می‌ شوند که برای به دست آوردن عشقی که شدیداً می‌ خواهند و به آن نیاز دارند، هر کاری که لازم است انجام می‌ دهند.

4. بدون مرز

یک سناریوی معمولی در این نوع خانواده، پدر و مادری است که کنترل می‌ کند، به حریم خصوصی شما حمله می‌ کند و به نظر یا خواسته‌ های شما توجهی نمی‌ کند. شاید آنها نامه شما را باز می کنند یا اگر نمی خواهند که شما آن را ببینید، آن را دور بیندازند. ممکن است بخواهید خود را ابراز کنید اما اگر این کار را انجام دهید دلسرد می شوید.

بدون داشتن مرز، نقش های خانواده مبهم است. به عنوان یک فرزند بزرگتر، ممکن است شما جای والدین باشید و مجبور شوید به عنوان والدین خواهر و برادر کوچکتر یا والدین خود رفتار کنید.

زندگی بدون مرز مانند ریختن پنج نوع غذا در مخلوط کن است. وقتی آنها مخلوط شدند، جدا کردن هیچ یک از مواد ممکن نیست.

خانه ای که هیچ حد و مرزی ندارد همینطور است. شما نه فضای خود را دارید و نه هویت خود را. به طور کلی عدم رعایت حقوق فردی و حریم خصوصی وجود دارد.

5. بدون صمیمیت

در این خانواده هیچ صمیمیتی بین اعضای خانواده وجود ندارد. نشانه های عشق وجود ندارد.

بچه های این خانه به هیچ وجه احساس حمایت نمی کنند. از نظر عاطفی، والدین در دسترس نیستند. این احتمال وجود دارد که یک بزرگسال بالغ از این نوع خانواده از احساسات خود بریده باشد یا شخصی را انتخاب کند که همانند خانواده اش با او برخورد کند و خود در دسترس نباشد و خانواده اصلی خود را تکرار کند.

6. مثلث سازی

در این نوع اختلال، اعضای خانواده نمی توانند یا نمی خواهند به یکدیگر اعتماد کنند. “ارتباط” با “مثلث سازی” با یکی دیگر از اعضای خانواده اتفاق می افتد.

به عنوان مثال، فرض کنید که مامان از دست پدر عصبانی است. به جای صحبت کردن با پدر در مورد وضعیت، او به پسرش زنگ می زند و شروع به شکایت از پدر می کند: «آیا باورت می شود که او چه کار کرده است؟ او یک مصیبت است. من حتی نمی توانم او را تحمل کنم. می توانی به او بگویی که من این را گفتم.»

تصور کنید پسر چگونه بین هر دو والدین گیر کرده است. در این خانه همیشه یک نفر سوم جایگزینی برای ارتباط مستقیم ساخته می شود.

7. اعتیاد

هر خانواده ای که یک یا چند عضو معتاد به مواد مخدر، الکل، قمار و غیره داشته باشد، به شدت ناکارآمد است. هر نوع معتادی نمی تواند والد خوب و مسئولیت پذیری باشد. آنها ممکن است از نظر فیزیکی حضور داشته باشند اما از نظر احساسی اینطور نیست.

معتادان غیرقابل پیش بینی هستند. اعضای این خانواده با هوشیاری بیش از حد بزرگ می شوند – همیشه به دنبال سرنخ هایی هستند که در آینده چه اتفاقی می افتد.

در خانواده‌ های مبتلا به اعتیاد، ممکن است فریاد زدن، خشونت یا برعکس، عدم دخالت زیاد باشد. همه این ویژگی ها باعث ایجاد درد حاد می شوند.

برخی از علل اختلال عملکرد در خانواده

اکنون که تصویری از قطعاتی دارید که به ساختار خانواده ناکارآمد می‌ گنجند، ممکن است بخواهید دلایل آن را بدانید.

خیلی چیزها می توانند در بازی نقش داشته باشند. به عنوان مثال، ممکن است سابقه بیماری روانی، مشکلات سلامتی یا آزار فیزیکی یا کلامی وجود داشته باشد. شاید والدین در یک خانه خشونت آمیز بزرگ شده باشند و حالا خودشان آن را ساخته اند.

با این حال گاهی اوقات، این اختلال در اثر چالش های غیرقابل پیش بینی زندگی ایجاد می شود. شاید استرس زیاد به دلیل از دست دادن شغل باشد که منجر به ناامیدی، افسردگی و شاید حتی آزار خانگی شود.

استرس ناشی از صدمات مضر و متعاقب از دست دادن شغل برای برخی بسیار غیرقابل تحمل بود. اغلب آنها افسرده یا بدرفتار بودند یا اقدام به خودکشی و گاهی اوقات حتی قتل می کردند.

از دست دادن هویت، پویایی خانواده را تغییر می‌ دهد و وضعیتی که قبلاً وجود نداشت رایج می‌شود. نقش‌ ها تغییر می‌ کنند و در نتیجه آشفتگی زیادی در خانواده ایجاد می‌ کنند.

بزرگ شدن در یک خانواده ناکارآمد می تواند زخم های زیادی بر جای بگذارد. این زخم ها ممکن است به صورت زیر ظاهر شوند:

  • اختلالات رفتاری
  • مشکل در شروع و حفظ روابط
  • مشکل در برقراری ارتباط با احساسات
  • عزت نفس پایین
  • عدم عزت نفس
  • اضطراب یا افسردگی مزمن
  • خود انتقادی مداوم

11 راه برای درمان خانواده ناکارآمد

اگر در خانواده ای نامتعارف بزرگ شده اید، ممکن است احساس ناامیدی داشته باشید اما همه چیز از دست نرفته است. کارهای زیادی وجود دارد که می توانید برای بهبودی و داشتن یک زندگی متعادل و سازنده انجام دهید.

در اینجا چند پیشنهاد وجود دارد که شما را در مسیر خود قرار می دهد:

  • به دنبال درمان دریافت باشید. یک درمانگر خوب می تواند به شما کمک کند تا به آن زخم های قدیمی و داخلی نگاه کنید و با شما برای کمک به بهبود آنها همکاری کند.
  • درک کنید که به عنوان یک کودک، شما صدایی نداشتید اما به عنوان یک بزرگسال، دارید.
  • بدانید که آنچه به شما گفته شده است مهم نیست، شما شایسته عشق هستید. شما مهم هستید!
  • یاد بگیرید که احساسات خود را بیان کنید.
  • تا حد امکان از محیط سمی دوری کنید.
  • از تکرار چرخه ای که در آن زندگی می کردید دست بردارید. لازم است یک حالت عادی جدید پیدا کنید.
  • بدانید که گذشته شما را تعریف نمی کند. به عنوان یک بزرگسال، می توانید انتخاب های مختلفی داشته باشید.
  • دست از سرزنش گذشته خود بردارید. کارها را متفاوت انجام دهید؛ این بهترین راه برای حرکت به جلو است.
  • از هر نقش نامناسبی که بازی کردید دست بردارید. چه نقشی بازی کردید؟ آیا این چیزی است که برای شما کار می کند؟ یا چیزیست که باید دور بریزید؟
  • شما دیگر قربانی نیستید مگر اینکه به خود اجازه دهید.
  • بدانید که نمی توانید مردم را تغییر دهید. شما فقط می توانید خودتان را تغییر دهید. به موجب آن، رفتار دیگران را تغییر می دهید.

حرف آخر

بزرگ شدن در یک خانواده نامتعارف می تواند وحشیانه باشد. این یک جنگ در حال انجام است که زخم های جنگی متعددی بر جای می گذارد.

به عنوان یک بزرگسال، مجبور نیستید به جنگ ادامه دهید. می توانید تمامش کنید و اگرچه ممکن است همیشه فلاش بک داشته باشید، اجازه ندهید که زندگی فعلی شما را دیکته کنند.

شما می توانید انتخاب های مختلفی داشته باشید. در ابتدا، ممکن است مجبور شوید کارهایی را انجام دهید که بر خلاف چیزی است که فکر می کنید هستید اما با انجام مکرر این کارها، همه چیز می تواند تغییر کند.

چرخه اختلال عملکرد را می توان شکست. یک چرخه جدید و بهبود یافته می تواند ایجاد شود و شما می توانید آن را انجام دهید!

منبع:

lifehack

اضافه کردن دیدگاه

اضافه کردن دیدگاه

برای ارسال نظر اینجا کلیک کنید

تبلیغات

دانلود برنامه آموزش آشپزی

مطالب پیشنهادی