انگیزه یک ساختار بسیار بی ثبات است. ممکن است شما امروز خود را در بالاترین نقطه ی جهان دیده و برای انجام هر کاری انرژِی داشته باشید درحالی که در روز دیگر تنها بخواهید در رخت خواب مانده و استراحت کنید. انگیزه در حوزه ی داشته های شخصی شما از بهترین و بالاترین چیزهایی است که می توانید داشته باشید. اگر به دنبال داشتن پول زیاد هستید یا می خواهید وزن کم کنید یا قصد دارید کسب و کار جدیدی را راه بیندازید انگیزه محرک اصلی شما برای انجام کار است. البته که انگیزه داشتن برای موفقیت ضروری است. اما اینکه انگیزه را جزأ ضروری ترین موارد برای موفقیت بدانیم اشتباه بزرگی است. نباید برای دستیابی به اهداف بیش از حد به انگیزه متکی بود. اما فکر می کنید چرا تکیه به انگیزه کار درستی نیست.
انگیزه
اگر می خواهید یک هدف را عملی کنید ابتدا نیاز دارید که بدانید چرا باید این کار را انجام دهید. چرا انجام این هدف برای شما مهم است؟ برای اینکه بتوانید این سوال ها را جواب دهید لازم است تا ابتدا انگیزه ی خود را پیدا کنید. به عبارتی برای شروع هر هدف شما نیاز به انگیزه دارید. در بسیاری از موارد مثلا برای از دست دادن وزن یا خوردن غذای سالم یا بیدار شدن به موقع از خواب تنها برای دو هفته ی اول انگیزه دارید. اما به مرور زمان انگیزه در شما کمرنگ شده و کم کم قدرت خود را از دست می دهد. به قول “زیگ زیگلار” انگیزه آخرین چیز نیست. شما باید بتوانید برای داشتن خواسته های تان به مواردی بیش از انگیزه داشتن فکر کنید. انگیزه تنها یک راه حل کوتاه مدت است. تکیه بر انگیزه خیلی زود شما را ناامید می کند.
انگیزه محدود است
مانند اراده انگیزه نیز یک عنصر محدود است. هنوز عادت دارید تا پیدا کردن انگیزه کارهای تان را متوقف کنید و یا برای پیدا کردن انگیزه تلاش کنید؟ بهتر است بدانید انگیزه ها تنها گاهی می آنید تا در شما نیروی محرکه ی لازم را ایجاد کنند و یا برخی اوقات وجود دارند تا وجودشان را به شما یاد آوری کنند. اما نباید هرگز به ماندن تمام مدت آن ها امیدوار باشید.
به جای تکیه بر انگیزه چه کاری باید انجام داد؟
بسیار خب اگر تکیه کردن بر انگیزه کار درستی نیست چه چیزی را باید جایگزین آن کرد؟ عادات جایزین خوبی هستند. شما با عادات خود زندگی می کنید. روزها و شب ها همان کارهایی را انجام می دهید که به آن ها تمایل دارید و تمایل به انجام کارها مختص همان هایی است که به آن ها عادت دارید. به همین سادگی. ما ممکن است برای انجام کاری مشتاق شویم و با انگیزه برای چند هفته به انجام آن بپردزایم در این مدت تمام زندگی شما متحول شده و برای روزها و هفته ها برخلاف عادات خود و مطابق انجام کار و هدف مورد نظرتان پیش می روید. اما پس از مدتی بالاخره خسته شده و باز دلتان برای روال عادی زندگی تان تنگ می شود. و با کمرنگ شدن انگیزه تان دیگر دلیلی برای ادامه ی روند سابق ندارید. این درحالی است که اگر کاری را در خود به شکل یک عادت دربیاورید می توانید تا همیشه مطابق آن عمل کرده و به آن پایبند باشید. اگر می خواهید کتاب بخوانید به جای اینکه برای چند هفته خود را ملزم به خواندن یک حجم بزرگ کتاب کنید و با کمرنگ شدن انگیزه تان به یکباره آن را کنار بگذراید خود را عادت دهید تا هر شب کمی از یک کتاب را بخوانید. تنها چند ماه بعد این کار در شما به یک عادت تبدیل می شود. تکیه بر انگیزه ها دوامی ندارد در حالی که تکیه بر عادات شما را وادار می کند تا به صورت اتوماتیک کارهای تان را انجام دهید. تکیه بر انگیزه وابسته به این است که شما حس و حال انجام یک کار را داشته باشید در حالی که عادت ها شما را به طور اتوماتیک مجبور به انجام آن کار می کنند.
من فکر می کنم تفکر تکیه بر انگیزه نیاز به تغییر دارد. به جای آن انگیزه را به عنوان مولد خود در نظر بگیرید. اگر عادت به انجام کاری ندارید انگیزه شما را برای شروع به جلو هل می دهد. سپس هر بار خود را ملزم کنید تا حداقل برای یک مدت کوتاه کار مورد نظر را انجام دهید. پس از مدتی خودتان متوجه خواهید شد که آن کار به یک عادت در شما تبدیل شده و ناخواسته به انجام آن تمایل دارید. از طرفی انگیزه یک عامل هیجانی و زودگذر است درحالی که تکیه بر عادت ها اثری بادوام تر و طولانی تر دارد.
اضافه کردن دیدگاه
اضافه کردن دیدگاه