بسياري از والدين از خود ميپرسند که تا چه حد داد و فرياد کشيدن سرکودکان به آنها آسيب ميرساند. در جواب بايد گفت که اين صدمه بستگي به کودک، خانواده و کلماتي دارد که زده ميشود. اما بطور کلي ميتوان گفت که اگر کلماتي که با فرياد ادا ميشود به احساسات کودک آسيب برساند، او را بترساند و يا به گونهاي مضطرب کند که قادر به بازي يا يادگيري نباشد ميتواند بسيار زيانبار و حتي خطرناک باشد. بنابراين والدين بايد به اين مهم توجه کنند که چقدر اين کار را ميکنند، در هنگام دادزدن چه کلماتي به زبان ميآورند و شرايط مرتبط ديگر در زندگي چگونه است.
نيازهاي کودک
کودک داراي نيازهايي است. او نياز دارد که دوست داشته شود و احساس امنيت کند، احساس کند که با ارزش است، احساس کند که ميتواند در برخي امور موفق شود، احساس کند که ميتواند مفيد باشد و به ديگران از جمله والدين خود کمک کند. همچنين کودک نياز دارد فرصت کافي براي کاوش در محيط زندگي و انجام کارهاي تازه را داشته باشد. صحبت با کودکان به گونهاي که هر يک از نيازهاي بالا را در معرض خطر قراردهد ميتواند به رشد هيجاني آنها آسيب برساند.
تاثير خانواده
برخي خانوادهها پرسروصدا هستند. يعني الگوي ارتباطي خانواده به گونهاي است که افراد با صداي بلند حرف ميزنند و زياد داد و فرياد ميکنند. طبيعتا کودک هم در همين فضا بزرگ شده و به اين همه صدا عادت کرده و احتمالا از آن آسيب نميبيند مگر اينکه فريادزدن، ترسناک باشد يا موجب حقارت و کاهش اعتمادبه نفس کودک شود. گاهي کودکان چنين خانوادههايي در مدرسه دچار مشکل ميشوند چراکه آنها ياد نگرفتهاند که به دستورات و توصيههايي که با ملايمت به آنها گفته شود توجه وعمل کنند.
اگر والدين بعلت خشم و عصبانيت سر کودکان خود داد بزنند، کودک خشم آنها را احساس کرده و خواهد ترسيد. اگر والدين سر يکديگر داد بزنند کودکان کوچکتر ممکن است اينطور درک کنند که آنها در خطرند و در نتيجه بترسند. بخصوص اگر يکي از والدين خانه را ترک کند يا خيلي ناراحت باشد. در چنين شرايطي کودک اصلا احساس راحتي و امنيت نخواهد کرد. چراکه اعتماد او به افرادي که مسئول مراقبت از او هستند سلب شده است. اگر والدين در حضور کودکان دائما از يکديگر انتقاد کنند، احساس امنيت کودک در معرض خطر قرار ميگيرد و به اعتماد به نفس او لطمه وارد ميشود زيرا هر يک از والدين بخشي از وجود او هستند. اگر خانوادهاي همواره عادت به فرياد کشيدن و جيغ زدن داشته باشد و افراد همواره کلام يکديگر را قطع کنند و به همديگر گوش ندهند، کودکان نميتوانند بياموزند که شنوندههاي خوبي باشند و به ديگران فرصت حرف زدن بدهند.
توانايي کودکان
توانايي کودکان براي کنارآمدن با صدا و فرياد کشيدن متفاوت است. به نظر ميرسد برخي از کودکان به اين موضوع چندان توجهي ندارند، در حاليکه برخي ديگر با شنيدن صداي بلند يکه ميخورند و آشکارا ناراحت ميشوند. اگر فرياد بلند باشد اين دسته از کودکان خواهندترسيد. معمولا بسياري از نوزادان و کودکان کوچکتر از شنيدن صداي بلند و داد و فرياد ميترسند بهخصوص از صداي مرداني که خيلي بلند و بم است. در اين زمينه والدين بايستي به واکنش کودک خود توجه کرده و در صورتيکه ميبينند اين امر موجب ترس يا احساس عدم امنيت او ميشود به آن ادامه ندهند.
محتواي داد وفرياد
صدا و احساسات خشمآلود که غالبا با فرياد زدن همراه است خود به تنهايي ميتواند موجب ترس و عدم احساس امنيت کودک شود. اما مهمترين عامل در اين ميان، حرفهايي است که زده ميشود. هر حرف و سخني که به اعتمادبهنفس کودک لطمه بزند ميتواند زيانبار باشد. اگر والدين خود تحت فشارند و پيشبين آن هستند که در مواقعي بخواهند چيزي بگويند و احساسات خود را ابراز کنند، بهتر و مفيدتراست که پيشاپيش فکر کنند و جمله يا جملاتي را براي چنين مواردي تدارک ببينند. به اين ترتيب آنها حداقل مطمئن خواهند بود که در چنين شرايطي سخنشان به کودک آسيبي نميرساند.
کودکان بخصوص کوچکترها درباره خود بوسيله ديدگاههاي والدين نسبت به خودشان قضاوت ميکنند. بنابراين معناي کلمات براي خود کودکان بسيار حياتي هستند. مقايسه کردن کودک با کودکان ديگر نيز به او صدمه ميزند. بکار بردن کلماتي که احساس امنيت و سلامت کودک را به خطر مياندازد نيز به او آسيب ميرساند.
برخي کلمات و جملات زيانبار
- تهديد: کلماتي که مبني بر اينست که زندگي بدون وجود کودک بهتر بود «اگر بخاطر بچهها نبود، ما ميتوانستيم يک ماشين نو بخريم» يا «نميتوانم حتي يک لحظه هم تو را تحمل کنم».
- مقايسه کردن:«چرا نميتواني مثل خواهرت تميز باشي؟» يا «ديدي دوستت چقدر قشنگ مينوشت».
- برچسبزدن: «تو کثيف، شلخته، تنبل، احمق، لوس، دستوپاچلفتي، چاق، خجالتي، بدبخت،… هستي».
- سرزنش: «تو منو خسته ميکني، مريض ميکني، ديوانه ميکني.».
- تحقيرکردن: «من خودم اين کارو ميکنم تو خيلي آروم کار ميکني» يا «اين چه طرز نوشتنه، خجالت بکش».
- دلسردکردن: «نميدونم چرا تو هميشه بد توپ مياندازي» يا «چرا هميشه کارو اشتباه انجام ميدهي».
چه ميتوان کرد؟
- اگر شما بطور طبيعي با صداي بلند حرف ميزنيد يا زياد فرياد ميکشيد به کودکتان توضيح دهيد که اين، شيوه حرفزدن و عادت شماست و تصريح کنيد که از دست او عصباني نيستيد.
- اگر با همسرتان يا کسانيکه با شما زندگي ميکنند عصباني هستيد بهتر است در خلوت موضوع را حلوفصل کند نه درحضور کودکان.
- اگر از دست بچهها عصباني هستيد قبل از هر عمل يا حرفي صبر کنيد، ميتوانيد در اين فاصله يک استکان چاي بخوريد، کمي قدم بزنيد، يک کار کوچک در خانه انجام دهيد و يا هر چيزي که شما را آرام ميکند.
- اگر فرياد ميزنيد اطمينان حاصل کنيد که چيزي نميگوييد که به کودکتان صدمه بزند يا اعتمادبهنفس او را جريحهدار کند.
- اگر شما جيغ ميزنيد کودک شما هم جيغ خواهد زد. توجه کنيد که او از شما تقليد ميکند نه اينکه جواب شما را پس دهد.
- سعي کنيد بيشتر درباره آنچه دوست داريد حرف بزنيد نه اينکه به سرزنش و تهديد بپردازيد. مثلا «من دوست دارم که تو به من کمک کني اسباببازيها را جمع کنيم» نه اينکه «تو منو خسته کردي از اين همه جمعو جورکردن».
- اگر فشار زيادي روي خود احساس ميکنيد و بيشتر اوقات عصباني و ناراحت هستيد در جستجوي کمک باشيد و از همسر، والدين، دوست صميمي، يا يک مشاور کمک بگيريد.
- به دفعات و به مناسبتهاي مختلف به کودکتان بگوييد که او را دوست داريد، به او افتخار ميکنيد و براي کمک او ارزش قائليد. اين امر ميتواند تا حدي شدت تاثير سخنان زيانبار گاهبهگاه شما را کاهش دهد.
- سرانجام بخاطر داشته باشيد که اگر شما بيشتر اوقات رابطه خوبي با فرزندان خود داريد و فقط گاهي در اين زمينه اشتباهي رخ ميدهد نگران نباشيد و احساس گناه نکنيد، به کودکتان آسيبي نخواهد رسيد.
گردآوري: گروه هفت گنج
منبع: ابتكار
سلام ممنون
مرسي از لطفتون …
دیگه هیچوقت سر بچه ام داد نمیزنم