گاهی وقت ها دست خودت نیست؛ بدون اینکه بخواهی قهر می کنی، اگر چیزی دلخواهت نباشد قهرمی کنی و این قدر این کار را ادامه می دهی و تکرار می کنی تا درون ات آرام شود….
حالا فرقی نمی کند به آن چیزی که می خواستی، رسیده ای یا نه. مهم این است که یک جوری مخالفت خودت را اعلام کنی! قهر گاهی یک واکنش طبیعی است اما به شرطی که در حد طبیعی و منطقی باشد؛ نه مثل بعضی ها که همه مرزها را برداشته و سر هر مساله کوچکی قهر می کنند و اصطلاحا به قهر معتاد می شوند. با دکتر میرعمادالدین فریور، روان شناس، درباره همین قهر و آشتی ها حرف زده ایم.
آقای دکتر! چرا بعضی ها زیاد قهر می کنند و حاضر نیستند آشتی کنند؟
ـ فردی که قهر می کند هدفی دارد و در واقع با قطع ارتباط می خواهد مطلب خود را به اطرافیان یا به فرد مقابل بیان کند. بعضی ها بیشتر از بقیه قهر می کنند و برخی افراد هرگز علاقه ای به قهر ندارند. به طور کلی هدفی که در این رابطه مورد نظر فرد است معمولا برای بیان ناراحتی یا هیجان منفی است. فرد می خواهد به طرف مقابل بگوید که ناراحت است یا می خواهد کاری کند که رفتار او را تغییر دهد. در هر حال، قهر کردن به صورت یک وسیله یا یک ساز و کار در آمده است که در مواقع ناراحتی از فرد سر می زند.
می توانیم بگوییم که قهر کردن نوعی تخلیه هیجان است؟
ـ بله، دقیقا همین طور است. قهر کردن یک روش تخلیه ناراحتی است که گاهی فرد به آن عادت می کند و معمولا قبل از اینکه فکر بهتری به سرش بزند که در آن لحظه فایده بهتری داشته باشد، به این روش اقدام می کند.
حتما قهر کردن هم مانند اغلب مشکلات روان شناختی، ریشه در کودکی دارد؟
ـ برخی ها این روش را از دوران کودکی یاد گرفته اند. ممکن است کودک با مشاهده رفتار اطرافیان و به ویژه والدین در مواقع ناراحتی از یک فرد دیگر، رفتار آنها را الگوبرداری کند. همین کودکی یاد می گیرد پیام خود را با قطع ارتباط بیان کند و به روشی غیر از گفتار کلامی مفهوم ناراحتی خود را به اطرافیان برساند. به طور کلی، این روش چه در کودکی یاد گرفته شده باشد و چه در بزرگسالی، فرقی نمی کند. فرد از یک شیوه نادرست برای تنظیم رفتار خود استفاده می کند و در واقع نمی تواند به روش مناسب تری مطلب خود را بگوید یا از خود دفاع کند.
آشتی، آن روی سکه قهر است. درباره آن هم توضیح می دهید؟
ـ بله، انسان یک موجود اجتماعی است که وجودش وابسته به شبکه اجتماعی ای است که در آن قرار می گیرد و شاید بدون آنکه متوجه باشد چنین وابستگی ای در او وجود دارد. در واقع بهتر است بگوییم انسان به برقراری روابط با دیگران نیازمند است. چنین نیازی نه تنها یک نیاز جسمی بلکه عمیقا یک نیاز روانی است. بنابراین دور ماندن از چنین روابطی برای وی فوق العاده دشوار است. مگر افرادی که به اختلالاتی دچارند که دوری از روابط اجتماعی را توضیح می دهند. بر این اساس، ماندن در وضعیت قهر برای افراد دشوار است. به ویژه اینکه در یک سوی قهر معمولا افرادی قرار دارند که به نحوی از لحاظ عاطفی برای فرد دارای اهمیت هستند؛ مانند قهر دو دوست یا قهر زن و شوهر. بنابراین بازگشت به وضعیت قبلی و تمایل به آن معمولا وجود دارد، حتی در مواردی که افراد با توجه به ویژگی های شخصیتی خود به نوعی فقدان چنین تمایلی را نشان می دهند. ممکن است شدت ناراحتی از طرف مقابل به قدری زیاد باشد که فرد کاملا از برقراری رابطه مجدد و به عبارتی آشتی خودداری کند و حتی دلایل و توجیهات منطقی برای آن داشته باشد ولی جمله «ای کاش این اتفاق نمی افتاد…» به شکل های مختلف در ذهن افراد وجود دارد. برخی افراد بیشتر از بقیه به روابط عاطفی و روانی نیازمندند.
بنابراین چنین افرادی پس از قهر کردن به سرعت نیازمند آشتی می شوند؟
ـ بله، دقیقا همین طور است. آنها هر چند یاد گرفته اند از روش قهر به عنوان یک روش برای بیان ناراحتی خودشان استفاده کنند اما به زودی تمایل به بازگشت در آنها به وجود می آید. برخی افراد به صورت خودکار در حالت هیجانی به این روش اقدام می کنند اما بعد از مدتی که هیجان شان فروکش کرده و قدرت منطق، نمو بیشتری یافت، متوجه مسایلی می شوند که تمایل به بازگشت در آنها را به وجود می آورد. البته برخی از افراد دیگر به نظر کینه ای تر وجود دارند و گاهی هرگز نمی توانند فرد مقابل را ببخشند حتی به قیمت تحمل ناراحتی های حاصل از قطع رابطه.
و چه افرادی این کار را نمی کنند و همواره در همان حالت قهر می مانند؟
ـ افرادی که در قهر می مانند، معمولا آنهایی هستند که شیوه مناسب ابراز وجود، دفاع از خود، قاطعیت و جرات ورزی را یاد نگرفته اندو نمی توانند هیجانات خود را به خوبی کنترل کنند و مانع از دخالت آنها در تصمیم های منطقی شان شوند. قدرت چشم پوشی و بخشیدن دیگران را ندارند و یا غرور کاذبی برای خود ایجاد کرده اند. در هر حال هم خود قهر و هم عواملی که به ایجاد و تداوم آن مربوط می شوند، استرس زا هستند. افکار منفی آزاردهنده در حالت قهر شدیدا فعال می شوند.
این که می گویند آنهایی که زیاد قهر می کنند، حساس ترند؛ درست است؟
ـ ببینید؛ فرد در حال قهر بیشتر از حالت های عادی به ویژگی ها، گفتار و رفتار منفی فرد مقابل توجه می کند، در حالی که در حالت برقراری دوستی این دسته از افکار بسیار کاهش می یابند. براین اساس قهر و آشتی های مداوم آزاردهنده و به هم ریزنده شرایط آرام زندگی هستند که می توان روش های مناسب تر و ایده آل تری به جای آنها جایگزین کرد تا فرد بتواند با جرات ورزی بیشتری در شرایط استرس زا حاضر شود، بتواند از خود دفاع کند و با حفظ دوستی و صلح به حل مشکل و اختلاف به وجود آمده مبادرت کند. چنین روابطی از پایایی بیشتری برخوردار است و آرامش فرد را تداوم می بخشد و از همه مهم تر، از راه اندازی افکار منفی که بسیار آسیب رسان برای افراد و برای روابط او هستند، جلوگیری می کند. فرد بهتر است با کنکاش در خود، علت اساسی تمایل به استفاده از ابزار بهتر را در خود پیدا کند و به رفع آن اقدام نماید. شیوه های جرات ورزی را یاد بگیرید. شیوه های کسب آرامش را مطالعه کند و از بروز افزایش اضطراب و دیگر هیجانات منفی خود جلوگیری کند. به این ترتیب سیستم منطقی نیز فعال تر شده و می تواند استدلال درستی داشته باشد و تصمیم های درستی بگیرد.
درباره قهر والدین با کودکان شان چه نظری دارید؟
ـ خب، گاهی اوقات والدین برای کاهش رفتار نامناسب در فرزندان خود از ابزار قهر استفاده می کنند. به عبارتی می خواهند به این روش ناراحتی خود را از رفتار کودک بیان کنند و آن را بهتر از شیوه های تنبیه بدنی می دانند. استفاده از این ابزار برای تربیت کودک می تواند هم مفید و هم مضر باشد. استفاده مکرر از این ابزار و برای هر رفتار جزیی و کلی به کودک یاد خواهد داد که از قهر برای بیان ناراحتی خود استفاده کند و از طرف دیگر در صورت تداوم استفاده از قهر، تاثیرگزاری خود را از دست خواهد داد و دیگر به عنوان شیوه تربیتی مناسب نخواهد بود. استفاده از قهر می تواند مفید باشد در صورتی که مدت زمان آن بسیار کوتاه و با توجه به سن کودک تنظیم شود. برای خردسالان یک قهر ۳ تا ۴ دقیقه ای مناسب خواهد بود. توصیه می شود از قهرهای طولانی با کودکان و نوجوانان جدا خودداری شود و دفعات آن مکرر نباشد.
گردآوری و تنظیم: گروه ۷ گنج
www.7ganj.ir
منبع: روزنامه سلامت / گفتگو با دکتر میرعمادالدین فریور روان شناس
اضافه کردن دیدگاه
اضافه کردن دیدگاه