روانشناسي و سلامت روان سلامت

12 نشانه ای که ثابت می کنند شما منفی نگر هستید

تقویم فارسی اندروید

با یک درمانگر معتبر و باتجربه صحبت کنید تا به شما کمک کند از شر منفی نگر بودن خلاص شوید. هیچ چیز زودتر از یک نگرش بد شادی را از بین نمی برد. فرد منفی نگر می تواند یک مشکل برای هر راه حل پیدا کند.

منفی نگر

این یک مشکل واقعی برای فردی است که نگرش بدی دارد زیرا تلخی و بدبینی تبدیل به یک پیشگویی خودساز می شود.

به عنوان مثال، جک از دنیا عصبانی است و احساس می کند هیچ کس به او اهمیت نمی دهد زیرا مردم مدام او را ترک می کنند اما چیزی که جک متوجه نمی شود این است که عصبانیت و منفی گرایی دائمی او دیواری را تشکیل می دهد که افراد مثبت و خوش بین را دور نگه می دارد. افراد سالم از نظر عاطفی و روانی نمی خواهند برای مدت طولانی با افرادی مانند جک بچرخند زیرا از نظر احساسی و انرژی باعث تخلیه شدنشان می شود. بنابراین، جک در نهایت افرادی را که واقعاً به آنها نیاز دارد را از خود دور می‌ کند.

اما جک به کمک نیاز دارد! آیا کسی نباید به او کمک کند؟ مطمئناً همینطور است، با فرض اینکه جک می‌ خواهد به او کمک شود، با فرض اینکه جک کمک می‌ پذیرد و برای تغییر این دیدگاه تلاش می‌ کند اما تا زمانی که جک نخواهد به خودش کمک کند، هیچ کس دیگری نمی تواند برای او انجام دهد. جک باید منفی نگر بودن خود را اصلاح کند.

اما چگونه می توان فهمید که منفی نگر هستید؟ خوب، در اینجا برخی از علائم رایج را ذکر کرده ایم.

1. توقعات غیر منطقی دارید

انتظارات نامعقول اغلب نشانه ای از استحقاق است. افرادی که انتظارات غیرمنطقی دارند ممکن است با مشکلات یا شرایط دیگران همدلی نکنند. آنها اغلب مطالبه گر هستند و انتظار دارند که دیگران خواسته های آنها را برآورده کنند. افرادی که انتظارات غیرمنطقی دارند ممکن است سازش با دیگران را دشوار بدانند مگر اینکه معامله به نفع آنها باشد.

آنها اغلب طوری رفتار می کنند که انگار فراتر از قوانین هستند و ممکن است از دیگران انتظار داشته باشند که قوانین را فقط به خاطر آنها تغییر دهند.

این امر بیشتر در خدمات مشتریان اتفاق می افتد. این فردی است که سر کارمند شرکت فریاد می زند تا سعی کند راه خود را طی کند. این شخصی است که خواستار استفاده از کوپنی است که شش ماه پیش منقضی شده است. این شخصی است که می خواهد با یک مدیر صحبت کند زیرا از او خواسته شده است که مانند بقیه در صف منتظر بماند.

2. دیگران را به عنوان یک دشمن یا رقیب می بینید

دنیا خطرناک است و همه به نوعی قصد دارند به شما آسیب برسانند. یا شما اینطور باور دارید.

آنها می خواهند از شما سوء استفاده کنند، آنچه را که دارید بگیرند و علیه شما کار کنند. این هرگز تصادفی نیست وقتی کسی کاری را انجام می دهد که شما را آزار دهد یا به شما آسیب برساند. شما مطمئن هستید که آنها بدون توجه به شرایط عمداً قصد دارند به شما آسیب برسانند.

شما در رقابت دائمی با بقیه جهان هستید. شما فقط باید بهترین باشید و بهترین ها را داشته باشید. رتبه دوم قابل قبول نیست. تمام معنی اش این است که شما اولین بازنده هستید.

3. تمایل دارید دنیا را سیاه و سفید ببینید

درست و غلط در دنیای شما سایه های خاکستری کمی وجود دارد و تصور اینکه همه چیز می تواند بسیار پیچیده تر از آن چیزی باشد که به نظر می رسد مشکل است.

برای شما سخت است که بپذیرید افراد خوب ممکن است کارهای بد انجام دهند و افراد بد ممکن است کارهای خوب انجام دهند. در واقع، شما احساس نیاز دارید که به جای نگاه کردن به کل تصویر، اطمینان حاصل کنید که مردم در دسته خوب یا بد قرار می گیرند.

وقتی همه چیز واضح یا متمایز نیست، زمان سختی دارید. فقدان وضوح ممکن است شما را عصبانی، ترس یا ناراحت کند.

4. شما بدون دادن احترام خواستار دریافت احترام هستید

بسیاری از مردم نمی دانند که دو نوع متفاوت از احترام وجود دارد. اولین مورد این است که برای شخص دیگری احترام زیادی قائل شوید. ما معمولاً این نوع احترام را برای افرادی که تحسینشان می کنیم یا کسانی که احترام ما را به دست آورده اند حفظ می کنیم. تعریف دوم این است که به گونه ای عمل کنیم که مانعی برای زندگی دیگران نباشد.

هر دو تعریف می توانند برای مردم مشکل ساز باشند.

برخی از مردم زمانی که هیچ کاری انجام نداده اند اولین نوع احترام را می طلبند. متأسفانه این فقط برای کسب احترام کافی نیست و حتی اگر کاری برای جلب احترام از این طریق انجام دهید به این معنی نیست که همه بدانند یا حتی اهمیت دهند.

نوع دوم احترام، ظریف تر است. منطقی است که بخواهیم منصفانه با دیگران رفتار شود اما معمولاً از این طریق نیز مورد احترام قرار نخواهید گرفت. یک راه بسیار ساده تر برای به دست آوردن این نوع احترام، دادن آن به دیگران است.

5. شما همیشه دارای خلق و خوی منفی هستید

منفی نگر بودن با خلق و خوی منفی همراه است. همیشه تلخی، عصبانیت یا بدبینی وجود دارد که حتی در آفتابی‌ ترین روزها مود ما را خراب می کند.

اکثر افرادی که در خلق و خوی مزمن منفی هستند، خودشان می خواهند باشند. آنها ممکن است مشکلات دیگری داشته باشند که آنها را عصبی کند یا آسیب های حل نشده ای داشته باشند. آنها ممکن است با چیزهایی که سال ها پیش برایشان اتفاق افتاده دست و پنجه نرم کنند.

6. از اینکه دوست داشتنی نیستید به خود می بالید

چرا کسی باید شما را دوست داشته باشد؟ شما یک احمق هستید که به آن افتخار می کنید!

افرادی که به محبوب نبودن افتخار می کنند اغلب ناامنی های خود را می پوشانند. در واقع اگر دیگران را از قبل رد کنید، نمی توانید به خاطر اینکه چه کسی هستید و چه هستید طرد شوید. هیچ کس از شما انتظار خوبی ندارد زیرا شما همیشه در حال پخش این هستید که خوب نیستید. درعوض، مردم از شما انتظار چیزهای منفی دارند، زیرا این همان چیزی است که برای خود تعیین کرده اید.

همچنین ممکن است نتیجه یک ضربه باشد. به عنوان مثال، والدینی که به فرزندشان می گویند بی ارزش و غیر دوست داشتنی هستند، این باورها را تا بزرگسالی نیز به همراه خواهند داشت. از این نظر، این چرخه تبدیل به یک چرخه باور می شود که در آن فرد درکی برای ارزشمند بودن خود ندارد، از طریق خصومت خود آن را بر روی دیگران فرافکنی می کند و سپس تنها می ماند زیرا هیچ کس نمی خواهد با او رفت و آمد کند.

7. شما معتقدید که بهتر از دیگران هستید

آیا فکر می کنید به نوعی بالاتر از دیگران هستید؟ فکر می کنید شما از همه بهتر می دانید؟

اشتباهی که افراد متکبر و منفی نگر مرتکب می شوند این است که دیگران را به طور کلی قضاوت نمی کنند. هر کس ترکیبی از چیزهای خوب و بد است، امیدواریم بیشتر خوبی باشد تا بدی، اما همیشه اینطور نیست.

برای مثال، شما ممکن است یک پیانیست بزرگ بشناسید که معتقد است از دیگران بهتر است زیرا 30 سال از زندگی خود را وقف پیانیست بزرگ بودن کرده است.

او ممکن است پیانیست فوق العاده ای باشد. یکی از بهترین های اطراف شما اما شاید تمام آن تمرین و فداکاری برای حرفه‌ اش باعث شد که او در زمینه‌ های دیگر کمتر کار کند. شاید او به خوبی از خود مراقبت نمی کند. شاید او تحمل ناپذیر باشد و فاقد مهارت های اجتماعی باشد، زیرا مردم چندین دهه است که به او می گویند چقدر شگفت انگیز است.

شاید او آنقدرها هم شگفت انگیز نباشد و ضعف هایی داشته باشد.

8. همیشه خود را قربانی می بینید

فردی که قربانی همیشگی است را شاید در اطرافتان دیده باشید. هر کاری که هر کسی انجام می‌ دهد و مطابق میل او پیش نمی‌ رود، به نوعی علیه او عمل می‌ کند. قربانی دائمی مشکلات و مصیبت های دیگران را می پذیرد و همه چیز را به خودش ربط می دهد.

برای مثال، فرض کنید ماریا در محل کار به دلیل اینکه کارش را به خوبی انجام نمی دهد، توبیخ شده است. به جای اینکه فقط بگوید: «خوب، من انتظارات را برآورده نمی‌ کنم. چگونه می توانم آن را تغییر دهم؟»، او کاملاً مطمئن است که مدیرش عمداً با او بدخواهانه رفتار می کند تا او را وادار به ترک کار کند. فکر می کند مدیر فقط به اینکه ماریا آنقدر خوب کارش را انجام می دهد حسادت می کند و احساس می کند کار او را خواهد گرفت. و همکارانش هم کاملاً به آن علاقه دارند. پس، آنها کسانی هستند که او را مورد انتقاد قرار دادند! همه نوع دروغی در مورد او ساخته اند تا به دردسر بیفتد.

قربانی دائمی به ندرت مسئولیت هر چیزی از جمله اعمال خود را بر عهده می گیرد.

9. نمی توانید برای موفقیت دیگران خوشحال باشید

آیا موفقیت دیگران باعث عصبانیت یا حسادت شما می شود؟ فکر می کنید چرا آنها سزاوار چنین موفقیتی هستند و شما نیستید؟ آیا آنها به نوعی بهتر از شما هستند؟ شاید فکر کنید با اینکه که شما واقعاً سزاوار موفقیت بودید، آنها خوش شانس‌ تر از شما بودند.

ناتوانی در شاد بودن برای موفقیت افراد دیگر خسته کننده است و افکار منفی تکراری را تحریک می کند. افراد دیگر مرتباً موفق خواهند شد. و با فرض اینکه هیچ چیز مبهمی وجود نداشته باشد، موفقیت آنها نباید به هیچ وجه بر زندگی شما تأثیر منفی بگذارد.

هیچ دلیلی وجود ندارد که از موفقیت دیگران خوشحال نباشید، مگر اینکه فقط دلیلی بخواهید که دیگری را پایین بیاورید. یا حتی بدتر از آن، از آن به عنوان دلیلی برای از بالا بردن خود استفاده کنید.

10. نمی توانید عذرخواهی کنید

عذرخواهی از شخصی دیگر به معنای اذعان به این است که اعمال شما برای او مضر بوده است. متأسفانه، برخی از افراد نمی توانند این کار را انجام دهند زیرا نمی توانند مسئولیت اعمال خود را بپذیرند.

دلایل زیادی وجود دارد که چرا یک فرد ممکن است نتواند این کار را انجام دهد. ممکن است نتیجه اختلالات اجتماعی در خانواده آنها باشد. ممکن است به این دلیل باشد که آنها فقط اهمیتی نمی دهند. آنها ممکن است احساس کنند که عذرخواهی نشان دهنده ضعف است و مطلقاً نمی توانند هرگز به کسی ضعف نشان دهند. در نهایت، آنها ممکن است به اندازه کافی امنیت نداشته باشند که تصدیق کنند قادر به انجام کاری اشتباه هستند.

دلیلش هرچه که باشد، آن شخص منفی نگر به جای اینکه رفتار بدش را قبول کند، هرگز عذرخواهی نمی‌ کند یا عذرخواهی‌ های سطح پایین مانند «متاسفم که احساساتت جریحه‌ دار شد» را ارائه می دهد.

11. شما نمی توانید با نظرات دیگر یا یک حقیقت ناخواسته کنار بیایید

برخی از مردم فقط می‌ خواهند چیزهایی به آنها گفته شود که برایشان آرامش‌ بخش و خوب است. آن‌ ها می‌ خواهند مطمئن باشند که برداشتشان درست است و دیگران به دلیل اینکه خلاف آن فکر می‌ کنند، اشتباه می‌ کنند و هنگامی که شما حقیقت را به آنها می گویید، واکنش بدی نشان می دهند، معمولاً با عصبانیت یا اشک ریختن همراه است.

به عنوان مثال، جان از اینکه دوست دخترش به دلیل معاشقه با زن دیگری از او جدا شد، ناراحت است. او اصرار دارد که این یک اتفاق بزرگ نیست. جان نزد دوستش می رود تا از جدا شدنش شکایت کند و اصرار دارد که تقصیر او نبوده و معاشقه چیز مهمی نیست. دوست جان به او می گوید که او به خوبی می داند که معاشقه با یک فرد خارج از رابطه یک رفتار غلط بزرگ است. دوستش اشاره می‌ کند که اگر دوست دخترش با مرد دیگری معاشقه می‌ کرد، جان هم عصبانی میشد، پس چرا او اینقدر تعجب می‌ کند که او را به خاطر این موضوع رها کرده است؟ جان به جای اینکه این را بپذیرد یا حداقل آن را در نظر بگیرد، با عصبانیت پاسخ می دهد که دوستش طرف دوست دختر سابقش را گرفته است و می گوید احتمالا فقط می خواهد با او رابطه داشته باشد.

12. دوستان و خانواده شما در مورد منفی نگر بودن شما نظر داده اند

این یکی واقعاً نیازی به توضیح یا بررسی ندارد. دوستان و خانواده شما مستقیماً به شما گفته اند که نگرش بدی دارید و می توانید ببینید که ممکن است حق با آنها باشد.

رفع منفی نگر بودن…

بنابراین، شما به این نتیجه می رسید نگرش بدی دارید. می فهمید که نگرش بدی دارید و حالا می خواهید آن را اصلاح کنید.

چطوری این کار را انجام می دهید؟

شما به یک درمانگر نیاز خواهید داشت. اولین کاری که باید انجام دهید این است که ریشه نگرش بد خود را پیدا کنید. در وهله اول باید بدانید چرا این ویژگی های منفی را دارید؟ برای التیام آن زخم ها یا رفع آسیب هایی که بر رفتار امروز شما تأثیر می گذارد چه می توان کرد؟ این کلید حل کردن کل پازل است.

توصیه های زیادی در مورد رفع یک نگرش بد وجود دارد اما بیشتر آنها فقط بانداژی روی زخم عمیق هستند. بله، می‌ توانید چیزهایی مانند مثبت اندیشی یا غیره را امتحان کنید، اما اگر آسیب‌ های روحی یا بیماری روانی ایجاد شده را برطرف نکنید، در نهایت به آن الگوهای قدیمی باز می‌گردید، زیرا در واقع اصلاح نشده‌ اند.

با انتخاب جدا کردن خود، نگاه کردن به قطعات و کنار هم قرار دادن آنها شانس بسیار بیشتری برای موفقیت خواهید داشت. اگر والدینتان به شما بگویند که در تمام طول زندگی تان یک عضو ناخواسته هستید، نمی توانید فقط به خودتان عشق ورزی را بیاموزید.

با یک متخصص حرفه ای صحبت کنید. آنها به طور خاص برای کمک به شما در درمان این زخم ها، غلبه بر آنها و تبدیل شدن به فردی بهتر از آنچه که بودید، آموزش دیده اند.

منبع:

aconsciousrethink

اضافه کردن دیدگاه

اضافه کردن دیدگاه

برای ارسال نظر اینجا کلیک کنید

تبلیغات

دانلود برنامه آموزش آشپزی

مطالب پیشنهادی