بیایید صادق باشیم: سال های جوانی می تواند واقعاً سخت باشد، هم برای افراد و هم برای خانواده های آنها. راستش را بخواهید، در مورد چالش های این زمان به اندازه کافی صحبت نمی شود. گاهی اوقات یک فرد جوان خود را در موقعیتی می بیند که مستقل شدن از والدین اش دشوار است. ممکن است هنوز در خانه زندگی کنند، کاری پیدا نکنند یا در احساس انگیزه یا توانایی ترک خانه و استقلال مشکل داشته باشند. این مشکل اغلب به عنوان “شکست در استقلال” نامیده می شود که به پدیده ای اشاره دارد که در آن افراد جوان برای مستقل شدن خود مشکل دارند.
اگر «سندرم شکست در استقلال» را تجربه می کنید یا اگر والدینی هستید که فرزندش در این موقعیت قرار دارد، احتمالاً سؤالات و نگرانی های زیادی دارید. ممکن است بخواهید بدانید چه چیزی باعث این موضوع می شود، علائم و نشانه ها چیست، تأثیراتش چیست و مهم تر از همه، نحوه رسیدگی به آن چطور است.
سندرم شکست در استقلال چیست؟
یک جوان 23 ساله فارغ التحصیل دانشگاه که هنوز در خانه زندگی می کند. یک جوان 19 ساله که متوجه شده دانشگاه راه درستی نیست اما نمی داند که قدم بعدی چیست و هنوز با خانواده خود زندگی می کند. یک جوان 25 ساله که از شغلی به شغل دیگر می رود و به نظر نمی رسد کار ثابتی پیدا کند یا انگیزه ای برای ترک کردن خانه والدین خود پیدا نمی کند.
اینها تنها نمونه هایی از جوانانی هستند که ممکن است مبتلا به سندروم شکست در استقلال توصیف شوند.
آلیسا فررس، مشاور حرفه ای دارای مجوز در تگزاس، می گوید: «من سندرم شکست در استقلال را بهعنوان مشکل در به دست آوردن و حفظ استقلال از خانواده اصلی و دشواری در انجام وظایف معمولی رشد تعریف می کنم.»
این معمولاً چه سنی را تحت تأثیر قرار می دهد؟ فررس می گوید: «جوانان 18 تا 30 ساله و خانواده هایشان اغلب با این نگرانی ها مواجه می شوند.
مهم است که به خاطر داشته باشید که زندگی در خانه برای چندین سال در دهه 20 زندگی می تواند برای برخی افراد عادی باشد. در بسیاری از فرهنگ ها، در واقع، این یک انتظار و فرهنگ معمول است. در برخی از فرهنگ ها، عدم استقلال در یک سن معین یک وظیفه رشدی مورد انتظار نیست بنابراین در آن صورت، ادامه زندگی در کنار خانواده مبدأ به عنوان یک روش معمول و ارزشمند زندگی در بزرگسالی محسوب نمی شود.
علاوه بر این، برای بسیاری از جوانان، ناتوانی در مستقل شدن و تأمین نیازهای خود کاملاً در کنترل آنها نیست. به عنوان مثال، موانع اقتصادی می تواند برای بسیاری از جوانان تأمین شغل یا استطاعت مسکن را چالش برانگیز کند.
داده های مرکز تحقیقات پیو نشان می دهد که درصد جوانانی که از نظر مالی مستقل از والدین خود هستند در چند دهه گذشته کاهش یافته است. در سال 2018، 24 درصد از جوانان 22 ساله و کمتر از نظر مالی مستقل از والدین خود بودند. از سوی دیگر، در سال 1980، 32 درصد از جوانان 22 ساله و کمتر از والدین خود استقلال مالی داشتند.
آیا شکست در استقلال یک بیماری روانی است؟
نکته اینجاست: اگرچه ممکن است بسیاری از افراد مبتلا به آن توصیف شوند اما عدم استقلال یک بیماری روانی رسمی نیست. این بیماری در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5-TR) فهرست نشده است و پدیده ای به طور گسترده مورد مطالعه نیست. با این حال، توسط بسیاری از کارشناسان به خوبی شناخته شده است.
اریکا باخ، روانشناس بالینی در نیویورک می گوید: «در حالی که مستقل نشدن یک بیماری رسمی نیست اما یک پدیده روانی است که نشان دهنده توقف پیشرفت است. به گفته دکتر باخ، علاوه بر این، جوانانی که از نظر مالی و عاطفی مستقل از والدین خود تیستند، ممکن است با سطوح بالاتری از چالش های سلامت روانی نسبت به همسالان خود مواجه شوند.»
دکتر باخ می گوید: «هرکسی که با مشکلات سلامت روانی مانند افسردگی، اضطراب شدید، OCD یا سایر مشکلات سلامت روان دست و پنجه نرم می کند، ممکن است متوجه شود که مسئولیت های اضافی اش بیش از حد است. به این ترتیب، افرادی که با مسائل بهداشت روانی دست و پنجه نرم می کنند، ممکن است با مسئولیت های بزرگسالی یا مراقبت از والدین خود مشکل بیشتری داشته باشند.
عدم موفقیت در سندرم شکست در استقلال بیشتر با چه چیزی مرتبط است؟
اغلب اوقات، جوانانی که در تلاش برای مستقل شدن هستند، به عنوان افرادی لوس یا تنبل در نظر گرفته می شوند و والدین آنها به عنوان افراد زیاده خواه شناخته می شوند. این انگ می تواند برای والدین و فرزندانشان حرکت رو به جلو و یافتن مسیری به سوی استقلال سالم از یکدیگر را چالش برانگیزتر کند.
اما در مورد شکست در استقلال نباید بیش از حد تعمیم دهیم یا تمسخر کنیم زیرا دلایلی پشت آن هستند.
دکتر باخ می گوید این امر بسیار پیچیده و چند بعدی است. او می گوید: «مانند هر چیزی که از نظر روان شناختی وجود دارد، معمولاً تنها یک عامل نیست که شکست در استقلال را تعیین می کند. عناصر متعددی در کنار هم قرار می گیرند تا شکست در استقلال به نتیجه برسد.
برخی از آن عوامل چیست؟ به گفته دکتر باخ، نحوه تربیت یک فرد در سنین نوجوانی ممکن است بر توانایی یک جوان برای عملکرد مستقل تأثیر بگذارد.
برای مثال، والدین ممکن است به نیازهای غیر تحصیلی فرزندشان توجهی نکنند و به عنوان راهی برای نشان دادن عشق و کمک به تمرکز صرفاً روی مدرسه توجه کنند. با این حال، آنها ناخودآگاه پیام می فرستند که کودک تنها می تواند یک کار را در یک زمان انجام دهد و هرگز به آنها این فرصت را نمی دهند تا یاد بگیرند که چگونه مسئولیت های زیادی را که در بزرگسالی به وجود می آید، مدیریت کنند.
کودکانی که با اضطراب و کمال گرایی بزرگ شده اند نیز ممکن است در بزرگسالی در «راه اندازی» یا همان استقلال مشکل داشته باشند. ترس از شکست ممکن است آنها را عقب نگه دارد. این ممکن است به ویژه در صورتی صادق باشد که به آنها اجازه داده شود از موقعیت هایی که ممکن است شکست را تجربه کنند اجتناب کنند. دکتر باخ می گوید: «کودکانی که به دلیل اضطراب، کمال گرایی یا عدم اعتماد به نفس یاد می گیرند تعلل کنند و از انجام کارهای دشوار اجتناب کنند، ممکن است راحت تر از راه اندازی خودداری کنند.»
فررس می گوید: فرزندپروری بیش از حد و فقدان مهارت های زندگی ضروری نیز ممکن است عوامل مؤثر باشند اما او دوباره می گوید که تلاش برای خلاصه کردن آن به یکی از این موارد رویکرد خوبی نیست.
دلایل زیادی وجود دارد که ممکن است یک فرد در به دست آوردن استقلال مالی، عاطفی یا جسمی از خانواده اصلی خود دچار مشکل شود و تقلیل آن به یک فرمول ساده دشوار است.
هنگام کار با بزرگسالان جوانی که در استقلال مشکل دارند، به منظور پرداختن به بهترین مسائل، مهم است که یک رویکرد فردی، فرهنگی حساس و کل نگر داشته باشید.
شناخت نشانه ها
مستقل نشدن از فردی به فرد دیگر متفاوت به نظر می رسد. به گفته فررس، برخی از علائمی که یک فرد جوان آن را تجربه می کند عبارتند از:
- ناتوانی در رسیدن به نقاط عطف رشد با همان سرعت همسالان خود، مانند یادگیری رانندگی یا حرکت به سمت اهداف شخصی، تحصیلی یا شغلی.
- مشکل در برنامه ریزی یا در نظر گرفتن تدارکات استقلال مالی
- فقدان انگیزه در کشف علایق شخصی
- وابستگی بیش از حد به والدین
- به طور کلی با مسئولیت های بزرگسالان دست و پنجه نرم کردن
دکتر باخ می گوید گاهی اوقات ممکن است نشانه های عدم استقلال قبل از ورود فرد به سنین جوانی وجود داشته باشد و توجه به این نشانه ها در نوجوانتان می تواند مفید باشد، به طوری که می توانید مشکل را قبل از پیشرفت آن برطرف کنید.
دکتر باخ می گوید: «والدین اغلب متوجه می شوند که فرزندشان تا زمانی که به سطوح ناراحت کننده ای که عملکردش را مختل می کند، استقلال پیدا نمی کند، مانند جوانانی که هنوز در خانه زندگی می کنند و در تلاش برای کمک به خانواده در اواخر دهه 20 زندگی خود هستند». “توجه به علائم در سنین پایین تر بهترین راه برای مداخله است تا این الگوها در مرحله بعدی زندگی ادامه پیدا نکنند.”
برخی از نشانههایی که نشان میدهد کودک یا نوجوان ممکن است مستعد عدم موفقیت باشد ممکن است شامل اعتماد به نفس پایین، اجتناب از کارهای دشوار و وابستگی بالاتر از حد معمول به والدین باشد. دکتر بک می گوید.
درک تأثیر بر افراد و خانواده ها
تأثیراتی که عدم استقلال بر روی افراد و خانواده ها می گذارد را نمی توان انکار کرد. به طور خلاصه، می تواند برای همه افراد درگیر بسیار چالش برانگیز، پیچیده و کاملاً خسته کننده باشد.
اشخاص حقیقی
افرادی که تحت تأثیر شکست در استقلال قرار می گیرند احتمالاً ترکیبی از احساسات را تجربه می کنند که بسیاری از آنها ناراحت کننده هستند. ممکن است صحبت کردن در مورد احساستان دشوار باشد و شرم و خجالت رایج است. دکتر باخ توضیح می دهد: «کسی که شکست در استقلال را تجربه می کند، احتمالاً از عدم دستیابی به نقاط عطف مورد انتظار احساس شرم می کند.»
علاوه بر این، افراد ممکن است از باری که بر دوش آنها گذاشته می شود احساس نارضایتی کنند. فررس می گوید، آنها ممکن است «در مورد انتظارات خانواده یا جامعه خود ناامید یا مضطرب شوند».
خانواده ها
اثرات عدم موفقیت در استقلال نیز به شدت بر والدین و خانواده فرد تأثیر می گذارد. فررس توضیح می دهد: «خانواده ها ممکن است از عدم پیشرفت فرد به سمت اهداف مورد انتظار رشد نگران یا ناامید شوند. اعضای خانواده همچنین ممکن است در حفظ مرزها با فرزند خود با مشکلاتی روبرو شوند و ممکن است در ایجاد رابطه جدید «بزرگسال تا بزرگسال» بین والدین و فرزند با مشکلاتی مواجه شوند.»
عصبانیت نیز اغلب از سوی والدین رایج است. دکتر باخ خاطرنشان می کند: «خانواده ها اغلب از فرد به خاطر تغییر نکردن و مصرف منابع بیشتر (هم زمان و هم پول) احساس ناامیدی و رنجش می کنند، همچنین احساس می کنند که گیر افتاده و درمانده می شوند و نمی دانند چه کاری می توانند برای تغییر پویایی انجام دهند.
چگونه می توان سندرم عدم استقلال را رفع کرد؟
بسیار خوب، اگر شما یا فرزندتان با شکست در استقلال مواجه هستید می خواهید بدانید: چگونه از این وضعیت خارج شویم؟ می تواند مانند یک مشکل حل نشدنی برای مقابله به نظر برسد اما امیدی هست.
روان درمانی
روان درمانی یکی از مؤثرترین راه ها برای مدیریت شکست در استقلال است. فررس می گوید: «مشاوره می تواند به رفع چالش های مربوط به سندرم عدم موفقیت در استقلال کمک کند، چه مشاوره فردی برای فردی که انتظار می رود مستقل شود، چه خانواده درمانی برای کمک به تعدیل پویایی خانواده در طول دوره انتقالی».
درمان فردی نقطه ای عالی برای شروع برای هر کسی است که با شکست در استقلال دست و پنجه نرم می کند. دکتر باخ توضیح می دهد که تراپی به عنوان «مکانی امن برای باز کردن نحوه شروع به شیوه ای بدون قضاوت است». تراپی می تواند به شما کمک کند موقعیتی را که در آن قرار دارید بهتر درک کنید، یاد بگیرید که خودتان را بپذیرید و راه های سالمی برای حرکت رو به جلو و مستقل شدن پیدا کنید.
دکتر باخ توصیه می کند: «کلید این است که گام های کوچک و عملی برداریم که امکان پذیر باشد تا احساس عاملیت و شایستگی را بهبود بخشد».
نکاتی برای والدین
اگر پدر و مادر هستید، احتمالاً احساس می کنید در حالی که با شکست خود در مستقل کردن بچه روبرو هستید، کمی روی لبه تیغ راه می روید. شما می خواهید حد و مرزی تعیین کنید و استقلال را تشویق کنید اما همچنین رابطه تان را دوست داشتنی و گرم نگه دارید.
فررس نکات زیر را برای والدین در مواجهه با این چالش ارائه کرد:
- مرزها و قوانین واضحی را تعیین کنید.
- انتظارات خود را از فرزندتان به وضوح بیان کنید.
- در صورت ارائه حمایت فیزیکی یا مالی، چارچوب زمانی مشخصی را تعیین کنید. به عنوان مثال، شما حمایت مالی به مقدار X و برای مدت زمان Y ارائه خواهید کرد.
- کمک ارائه دهید اما فراهم نکنید.
- فقط در صورتی کمک ارائه دهید که از آن رنجیده خاطر نشوید.
- در صورت نیاز به دنبال مشاوره، هم برای خود و هم برای فرزندتان باشید.
کلام آخر
اگر شما یا خانواده تان با یک مورد «شکست در استقلال» روبرو هستید، احتمالاً احساس ناامیدی، خجالت و تنهایی میکنید. ما می دانیم که این تجربه چقدر می تواند چالش برانگیز باشد. ولی شما تنها نیستید. بسیاری از جوانان و خانواده هایشان دقیقاً همین اتفاق را می گذرانند. فقط تصدیق آنچه در حال وقوع است، اولین قدم مثبت است!
نکته اصلی که باید در نظر داشته باشید این است که کارهایی وجود دارد که می توانید برای حرکت به جلو انجام دهید. راهکار برقراری ارتباط با نیازها، تعیین مرزها و جستجوی درمان و مشاوره در صورت نیاز است.
منبع:
verywellmind
اضافه کردن دیدگاه
اضافه کردن دیدگاه