بسیاری از کودکان دروغ میگویند، زیرا والدین فرصت راستگویی را از آنان گرفتهاند. باید به آنها گفت آزادند که مسأله خود را در میان نهند.
گاهی نیز کودک مسائل بسیاری را به زبان میآورد و آنها را حقیقت میداند در حالی که خیالی بیش نیست و این دروغ تنها در اثر خیال پردازی در کودکان است. گاهی نیز آرزوها در کودکان بهصورت دروغ در میآید. گرچه کودک قصد دروغگویی ندارد. گاهی کودک به علت نداشتن تمرکز و توجه به محیط مسائل اشتباه میگوید و نباید گفت کودک دروغگو است.
عامل دیگر این است که هنگامی که والدین یا اطرافیان در حضور کودک دروغ میگویند کودک نیز از آنها الگوبرداری کرده و میآموزد که دروغ بگوید. علت بعدی دروغگویی کودک فشارها و انتظارات بیمورد والدین است. گاهی نیز کودکان برای پنهان کردن احساساتشان دروغ میگویند.
در واقع گاهی کودک دروغ میگوید، زیرا از راست گفتن و پیامدهایش و تنبیه و سرزنش شدن میترسد. همچنین گاهی کودک برای جلب توجه دروغ میگوید، زیرا فکر میکند والدینش بهاندازه کافی او را دوست ندارند. علت دیگر دروغگویی در کودک را میتوان بیاعتمادی وی به والدینش دانست و اینکه کودک فکر میکند آنها راز او را فاش میکنند.
اما بر اساس تحقیقی که اخیراً توسط محققان دانشگاه شفیلد در انگلستان و محققان دانشگاه فلوریدا انجام شده است، رابطه دروغگویی کودکان و حافظه آنها مشخص شد. نتیجه این تحقیق نیز در مجله روانشناسی کودکان منتشر شده است.
حافظه شفاهی حافظهای است که مشخص میکند کودک میتواند چند کلمه را به خاطر بسپارد. اما در حافظه حسی، کودک، تصاویر را به خاطر میسپارد. بر اساس این تحقیق کودکانی که خوب دروغ میگویند دارای حافظه شفاهی بهتری نسبت به دیگران هستند و این در حالی است که حافظه حسی آنها با کودکانی که دروغ نمیگفتند تفاوتی نداشت. در واقع دروغ گفتن در کودکان با حافظه شفاهی ارتباط تنگاتنگ دارد. در دروغ گفتن، کودک باید اطلاعات زیاد شفاهی را به خاطر بسپارد. و کودکان دروغگو باید اطلاعات زیادی را از نظر بگذرانند و در حافظه نگهداری کنند و یک داستان خوب بیافرینند. همچنین حافظه حسی در این گروه با گروه دیگری که دروغ نمیگفتند فرقی نداشت.
در واقع دروغگویی به ثبت و حفظ ذهنی تصاویر ربطی نداشت بنابراین اطلاعات حسی چندان مهم نیست. مطالعات نشان میدهد فرآیندهای فکری بخصوص حافظه شفاهی در تبادلات اجتماعی نقش مهمی دارد. در دروغگویی باید فرد اطلاعاتی را که دیگران میدانند، دستکاری کند و آن را به ذهن بسپارد. در واقع کودکی که خوب دروغ میگوید نشان میدهد حافظه کودکانه او در موقعیتها، اطلاعات پیچیده را خوب سازماندهی میکند. بنابراین چنین کودکانی را که دارای حافظه خوبی نسبت به همسالان خود هستند باید به راههای بهتری هدایت کنیم تا بتوانند از حافظه خوب خود، بهتر و در جهت مثبت استفاده کنند و از دروغگویی بر حذر باشند.
همچنین میتوان به موارد زیر نیز اشاره کرد: بهطور کلی کودکان باید در خانه احساس آرامش کنند. بخشیدن کودکی که دروغ گفته است بسیار کمک کننده است. والدین و مربیان عملاً باید نشان دهند آماده پذیرش کودک و حتی خطاهای او هستند. به حرفهای او گوش میکنند و به احساساتش احترام میگذارند.
بسیاری از کودکان دروغ میگویند، زیرا والدین فرصت راستگویی را از آنان گرفتهاند. باید به آنها گفت آزادند که مسأله خود را در میان نهند. البته باید گفت هشدار به کودک درباره دروغ نگفتن لازم و مورد نیاز است و کودکان باید بدانند دروغگویی کار نادرستی است و والدینشان و دیگران از آن بیزارند و او نباید این کار را انجام دهد.
نکته بعدی این است که والدین از کودک انتظار نداشته باشند که همه خواستههایشان را برآورده کند تا زمینه دروغ برای کودک فراهم نشود. احساس اعتماد به والدین نیز موجب میشود کودک مسائل خود را با آنان در میان گذارد. همچنین متهم کردن و دروغگو خواندن کودک، کار غلطی است. مورد بعدی این است که از راه بازی با کودک میتوان نتایج منفی دروغگویی را به او نشان داد. همچنین والدین نباید کودکشان را سؤال پیچ کرده و او را مجبور به دروغگویی کنند.
همچنین والدین نباید این کودکان را مورد تنبیه و سرزنش قرار دهند. به کودک باید محبت کرد، به گونهای که او آن را احساس کند. وجود محبت سبب میشود کودک به دروغ و فریب رو نیاورد. همچنین باید به کودک آزادی داد.
در پایان باید گفت کودکان از والدین الگو میگیرند و میآموزند. بنابراین والدین باید دروغگویی را کنار بگذارند و محیط خانه را از دروغ و فریب دور سازند.
اضافه کردن دیدگاه
اضافه کردن دیدگاه