به مسیر فکر میکنید یا مقصدی که دارید؟

کدام درست است؟ تمرکز کردن روی هدفی که می خواهید به آن برسید و یا تمرکز روی مسیری که طی می کنید؟ شما ممکن است مدام در حال فکر کردن روی هدفی باشید که قرار است به آن دست یابید و همیشه در حال فکر کردن به آن و تجسم جز به جز آن باشید. این درحالی است که مطالعات و نظرسنجی ها از افراد موفق نتایج جالب توجهی برای شما خواهد داشت. نظرسنجی ها در این خصوص از ورزشکاران برتر نشان می دهد که آن ها در سخت ترین شرایط و حتی درزمان انجام مسابقات سنگین روی مسیری که باید طی کنند تمرکز می کنند و دیگر دست از خیالپردازی در خصوص هدف برمی دارند. به عبارتی بهتر است تا به جای تمرکز روی نتیجه و اتفاقی که قرار است در آینده بیفتد روی فرایندی که در حال انجام است و روندی که در حال طی آن هستید تمرکز کنید.

چرا اهداف بلند ساختگی هستند؟

Jason Fried می گوید تنها در صورتی که شما یک فالگیر باشید می توانید یک برنامه ریزی بلندمدت دقیق داشته باشید. اهداف بلند مدت فانتزی هستند و نمی توانند کاملا با واقعیت ها منطبق باشند. تحقیقات نشان می دهد که مردم به شدت در طرح آینده و پیش بینی آن ضعیف هستند. اگر شما هم همین مشکل را دارید بهتر است خودتان و مهارت تان را در توجه به امکانات و شرایط تان به خصوص در زمینه هایی مانند زمان، پول و غیره بالا ببرید. به علاوه پیش بینی های غلط ممکن است در زمانی که با واقعیت ها رو به رو شدید شما را ناامید کنند. هر اتفاق غیرمنتظره ای ممکن است پیش بینی های شما را به هم بزنند و دیگر نتوانید به آن چیزی که می خواهید برسید. روانشناسان می گویند دست بالا گرفتن آینده و انتظار اتفاقات خوب در آن زمان برای همه لذت بخش است اما اغلب در زمانی که به واقعیت نزدیک می شوند با ناامیدی مواجه می گردند. برنامه های بلند مدت نه تنها به شما انگیزه ی کافی نمی دهند شاید حتی آن قدری هم برای تان کافی نباشند که بتوانند شما را مجبور به ترک رخت خواب تان کنند.

تنها روی یک چیز تمرکز کنید، یک نقطه ی عطف فوری

ایلان ماسک می گوید مردمتنها یک هفته در خصوص چشم انداز رویای خود فکر می کنند پس از آن دیگر رویاپردازی برای شان جذاب نیست. به همین دلیل گفته می شود که بهتر است به جای یک هدف دور و دست نیافتنی به اهدافی فکر کنید که زودتر به آن ها دست پیدا می کنید. به عبارتی در مسیر رسیدن به اهداف بزرگ تان هدف های کوچکتر را در نظر بگیرید و روی رسیدن به آن ها تمرکز کنید.
زمانی که شما برای رسیدن به یک هدف بزرگ تلاش می کنید منحرف شدن از مسیر و به هم خوردن تمرکزتان می تواند آسان باشد. به همین علت بهتر است روی هدف گیری های تان به شرایطی که دارید و زمانی که می توانید به آن ها برسید هم دقت کنید.

همچنین “گری کلر” می گوید همیشه از خود بپرسید که من چه کاری را می توانم انجام دهم که باعث شود مسائل دیگر غیرضروری یا آسان تر شود؟ به عبارت دیگر برخی کارها برای شما مهم تر هستند و باید بیشتر از آن ها مراقبت کنید. انجام آن ها در آینده و تحقق اهداف تان و یا حال خوب الان تان به شما کمک می کنند. پس می توانید به آن ها توجه کنید.
با خود بسنجید که چه چیزی ساده تر ساست و چه چیزی غیرضروری است؟ سعی کنید اهداف مهم و مناسب خود را پیدا کرده و روی آن تمرکز کنید.

اثرات روانی تمرکز کردن

بسیاری از ورودی های حسی مانند بویایی، دیدن تصاویر مختلف و یا حتی صداها می توانند به طور مستقیم روی ناخودآگاه شما تاثیر بگذارند. با این حال شما می توانید در بین انبوهی از مسائل مختلف به سمت هدف خود هدایت شوید و بیشتر متوجه مسائل مربوط به آن باشید.

چگونه؟

ذهن خودآگاه شما تصمیم می گیرد که به چه مسائلی بیشتر توجه کنید و برای شما پررنگ تر شوند. هنگامی که شما ذهن خودآگاه خود را برای یک هدف خاص تنظیم می کنید آنگاه در شکار لحظه ها و فرصت های مناسب برای اهداف مورد نظرتان موفق تر خواهید بود. همانطور که “رالف والدو امرسون” می گوید: هنگامی که شما تصمیم به انجام کاری می گیرید تمام جهان نیز با شما همراه می شود.
یادتان نرود که حداقل 30 دقیقه در هفته به فکر کردن در خصوص چشم انداز بلند مدت و اهداف مهم خود بپردازید. در خصوص نقطه ی عطف فوری خود سعی کنید اهدافی را انتخاب کنید که با قانون 80/20 مطابقت داشته باشند. یعنی کارهایی که تا 80 درصد بازده دارند و تنها 20 درصد بی ارزش هستند را ادامه دهید و کارهایی که تنها 20 درصد بازده دارند و 80 درصد بی ارزش هستند را منحل کنید. به این ترتیب شما حیطه ی فعالیت های خود را خلوت تر می کنید و عملکردتان بهبود می یابد. سعی کنید کارهایی را انتخاب کنید ه در کمترین زمان بیشترین بهره را به شما برسانند به این ترتیب می توانید هر کاری را خلاقانه تر، جسورانه تر و در زمان کمترین انجام دهید.