عشق ورزی به خود اصطلاحی است که ما در اطراف خود می بینیم و می شنویم، اما افراد زیادی قدرت و معنایی فراتر از کلیشه حمام های حبابی و ماسک های صورت را درک نمی کنند.
اشتباه نکنید همه ما این چیزها را دوست داریم، اما عشق ورزی به خود بسیار بیشتر از اینها است. این به این معنی است که طرز فکر خود را در مورد خود به چالش بکشید، خود را با حمایت احاطه کنید و با دلسوزی به ذهن، بدن و روح خود سلام دوباره کنید.
در حین و پس از تشخیص سرطان سینه، از آنجایی که شما به طور همزمان ضربه، آسیب و اندوه را تجربه می کنید، این مراسم از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
ممکن است در بدن خود احساس خشم داشته باشید و این سوال را بپرسید که چطور ممکن است اتفاقی بسیار وحشتناک رخ دهد. تمرین عشق ورزی به خود ممکن است به مقابله با این احساسات منفی نسبت به بدن شما کمک کند.
در اینجا نکاتی وجود دارد که در سفر خودم آموخته ام که ممکن است به شما کمک کند در حین عبور از این تجربه دشوار با خودتان مهربان تر باشید.
1. به ارزش خود ایمان داشته باشید
شما شایسته هستید و هیچ کس نمی تواند آن را از شما بگیرد.
آن را یادداشت کنید، آن را روی دیوار نگه دارید یا یادآوری اش را در تلفن هوشمند خود تنظیم کنید. هر کاری که لازم است انجام دهید تا این واقعیت را به خاطر بسپارید که برای پایه اعتماد شما ضروری است.
هرچه بیشتر روی این بیانیه به عنوان واقعیت تمرکز کنید، می توانید عشق بیشتری را در شرایط سخت به خود نشان دهید.
2. در مورد آنچه بدن شما از سر گذرانده است فکر کنید و از بدن خود تشکر کنید
چه شیمی درمانی، چه پرتودرمانی، جراحی یا همه موارد فوق را امتحان کرده باشید، لحظه ای متوقف شوید و تمام آنچه را که پشت سر گذاشته اید و قدرت فوق العاده بدن خود را نظاره کنید.
اغلب، آنقدر روی بهبودی و حرکت تمرکز می کنیم که فراموش می کنیم کجا بوده ایم.
تأمل در آن دوران سخت به شما کمک می کند قدردانی و عشق بیشتری نسبت به بدن خود پیدا کنید.
3. با چشمانی عاشق به بدن خود نگاه کنید
بسیاری از ما بدن خود را پنهان می کنیم. ما احساس شرم یا خجالت می کنیم و نمی خواهیم به قسمت هایی از بدنمان که به عنوان نقص میبینیم نگاه کنیم.
اگر به بدن خود با نگاه متفاوتی نگاه می کردید، معتقد بودید زیباست و ارزش عشق را دارد. تصور کنید اینگونه چقدر ممکن است احساس متفاوتی داشته باشید.
در هر مرحله از سفرم در 5 سال گذشته، از بدنم عکس گرفته ام. این کار نه تنها به من کمک می کند تا قدرت آنچه را که از سر گذراندهام ببینم، بلکه به من کمک می کند تا قدردانی زیادی برای تمام شفاهایم داشته باشم.
4. راه های جدیدی برای ارتباط با بدن خود بیابید
بعد از ماستکتومی و شیمی درمانی، بدنم تغییر کرده بود. برای مدت طولانی، آرزوی بدن «پیش از سرطان» خود را داشتم.
با گذشت زمان، متوجه شدم که حتی اگر به عقب برگردم و همان بدن را داشته باشم، تغییر کرده ام و هرگز همان احساس را نخواهم داشت.
من از بازگشت به آنچه قبلا بودم منصرف شدم و در عوض با بدن جدیدم مسیر پذیرش را طی کردم.
از طریق ورزش، تغذیه سالم، یوگا و موارد دیگر، توانستم ارتباطات جدیدی با بدن خود ایجاد کنم. بله، تغییر کرده بود اما با تمام چیزهایی که گذراند، عاشق آن شدم.
بعد از بچه دار شدن، اکنون دوباره سعی می کنم همان استراتژی را اجرا کنم. من دوباره به ورزش برمی گردم و به عادات غذایی سالم برمی گردم. آهسته اما مطمئناً آن ارتباط با بدنم و احساس غرورم در حال بازگشت است.
5. تعیین حد و مرز
تعیین حد و مرز ممکن است به اندازه یک حمام حبابی مجلل نباشد اما شکل مهمی از عشق ورزی به خود است. این بدان معناست که برای زمان، انرژی و وضعیت ذهنی خود به اندازه کافی ارزش قائل هستید تا بدانید در هر لحظه چه چیزی برای شما بهترین است.
بنابراین بسیاری از مردم فکر می کنند که تعیین حد و مرز یک چیز منفی است. سخت به نظر می رسد و گاهی اوقات ما آنقدر روی بخش های دشوار تعیین مرزها تمرکز می کنیم که فراموش می کنیم آنچه را که باید به دست آوریم.
مشخص کردن مرزهایتان به شما این آزادی را می دهد که انرژی را برای چیزهایی که شما را شاد می کنند مشارکت دهید و این اعتماد به نفسی به شما می دهد که بر اساس شرایطی که برای شما و عزیزانتان احساس سلامتی داشته باشد، عمل کنید.
با تعیین مرزها می توانید موارد زیر را به دست آورید:
- روابط عمیق تر با خانواده و دوستانی که به نیازهای شما احترام می گذارند.
- زمانی برای اختصاص دادن به چیزهایی که شما را خوشحال می کند.
- حفاظت عاطفی
- توانایی تعامل در چارچوب زمانی خود و در فضاهایی که برای شما احساس امنیت به همراه دارند.
- اعتماد به نفس برای “نه” گفتن وقتی چیزی به مرزهای شما پایبند نیست.
6. افکار منفی خود را به چالش بکشید
ذهن ما قدرتمند است. وقتی چیزی را احساس می کنیم یا به آن فکر می کنیم، ذاتاً به درستی آن اعتقاد داریم اما احساسات واقعیت نیستند.
به جای اینکه افکار و احساسات خود را به عنوان حقیقت بپذیرید، متوقف شوید و آنها را زیر سوال ببرید.
آیا مدرکی برای اثبات دارم؟ آیا این احساس یا فکر درست است؟ اگر نه، این فقط مغز شماست که داستانی را در ذهن تان می چرخاند.
هر چه بیشتر افکار منفی خود را زیر سوال ببرید، جدا کردن خود از آنها آسان تر خواهد شد. همه چیز در مورد روبرو شدن با احساسات و سلب قدرت آنهاست.
7. نامه های دلسوزانه برای خود بنویسید
این تمرینی است که در طول سفر سرطان خودم درباره آن یاد گرفتم و هنوز به نامه هایی که تا امروز نوشته ام نگاه می کنم.
ایده این است که از نقطه ای در آینده برای خود بنویسید و به لحظه ای که در آن هستید نگاه کنید. تصور کنید چه چیزی را می خواهید از خود آینده تان بشنوید و به صورت سوم شخص برای خود بنویسید.
به عنوان مثال، “آنا، من به قدرت شما افتخار می کنم. تو درمان سرطان خود را با چنین لطف و موفقیتی پیش بردی و به شادی ادامه دادی.»
روی چیزهای خوب تمرکز کنید و همان میزان دلسوزی را به خود نشان دهید که اگر برای دوست یا عزیزی بخواهید بنویسید، در نظر می گیرید. این نامه ها را برای روزی که احساس ناراحتی خاصی می کنید ذخیره کنید.
حرف آخر
هنگامی که شروع به صحبت با خود مانند یک دوست کنید و به خود عشق نشان دهید، متوجه خواهید شد که بدن، ذهن و روح شما بسیار شگفتانگیزتر از آن چیزی است که تا به حال تصور میکردید.
شما یک جنگجوی سرطان هستید و سزاوار تمام عشق به خود هستید.
منبع:
healthline
اضافه کردن دیدگاه
اضافه کردن دیدگاه