گاهی روابط بعد از شروعی خوب و مناسب به شکست می انجامند. بعضی اوقات فقط با پرسیدن چند سؤال کوچک و جزئی ناگهان رابطه شما به پایان خود میرسد.
برخی اوقات نیز با اینکه شما باور دارید که او مرد رویاهایتان است، پیامهایی درهم و گیج کننده به شما منتقل میکند و شما را وادار به حدس و گمان راجع به احساسات خود میکند. در این مواقع شما شروع به بهانه جویی و ایراد گرفتن از او به خاطر رفتار نامشخص اش میکنید. درک کردن علائم و نشانههایی که ثابت میکند مردتان دیگر علاقمند به شما نیست ممکن است دردناک باشد، اما به شما کمک خواهند کرد تا به یک رابطه مرده و بی معنی پایان دهید و بتوانید به زندگی خود ادامه داده و از آن نهایت لذت را ببرید.
روابط
او تلفنهای شما را جواب نمیدهد یا ایمیلها و پیامهایتان را به موقع پاسخ نمیدهد. شما نیز دائماً از این طرز برخورد او بهانه جویی میکنید و ایراد میگیرید. نادیده گرفتن، سادهترین و مشخصترین نشانه عدم علاقه و توجه او نسبت به شماست.
اجتماع
او در مورد زندگی خانوادگیاش با شما صحبت نمیکند یا هیچ تلاشی برای معرفی شما به اعضای خانواده و دوستانش انجام نمیدهد. برای انجام وظایف اجتماعی و شغلیاش از شما تقاضای کمک نمیکند. هیچ وقت برای ملاقات با دوستان و اعضای خانوادهتان در دسترس نیست.
دسترسی
به قدری سرش شلوغ است که دیگر وقتی برای شما ندارد، همیشه به انجام کارهایی غیر از کنار شما بودن سرگرم است. به سختی حاضر به اختصاص یک روز وقت بیشتر برای شماست. اصلاً به این نکته توجه نمیکند که نیازهای شما چیزی بیش از نیازهای مادی است.
آینده
اصلاً به فکر آینده نیست. حتی اگر شما در حال برنامه ریزی برای مراسم عروسی و ازدواج خودتان هستید، او حداقل به فکر تعطیلات بعدی تان یا گذراندن آخر هفته ای لذت بخش با شما هم نیست.
وضوح و روشنی
هیچ مردی کاملاً نمیداند که چطور احساسات خود را مستقیماً بیان کند، بنابراین به مبهم بودن ادامه میدهد. احساسات خود را به روشنی و با صراحت تمام ابراز نمیکند و رفتاری نامعلوم و پر از ابهام را از خود نشان میدهد. ممکن است شک و تردیدهایش را کاملاً درک نکرده باشد.
زنان دیگر
با علاقه ای عجیب در مورد دیگر زنان با شما صحبت میکند و اصلاً اهمیتی نمیدهد که ممکن است شما را ناراحت کند. ممکن است روابطش با همسر یا دوستان قبلیاش را حفظ کند. مردی که عاشقتان باشد، به شما توجه خواهد کرد و هرگز کاری که موجب ناراحتی شما شود انجام نخواهد داد.
بهانه جویی
دلایل زیادی برای رفتارهای مبهم خود دارد. دلایلی از قبیل کار زیاد، ضربه روحی از یک زن دیگر و یا نداشتن وقت و حوصله کافی برای عدم بحث درباره رفتارش میتراشد. اگر به شما علاقه داشت به جای بهانه جویی، راه حلی پیدا میکرد.
روابط جنسی
خواهان روابطی کمتر و محدودتر با شماست، دوست دارد کمتر در کنار شما باشد یا عادتهایی نظیر نوشیدن مشروبات الکلی پیدا کرده است. تعداد روابط زناشویی شما کم، بلکه متوقف شده است.
غریزه
به احساسات خود بها دهید. اگر حس میکنید چیزی اشتباه است یا مشکلی وجود دارد، احتمالاً همین طور است. از دوستان خود در این مواقع کمک بگیرید، زیرا آنها بهتر متوجه وجود مشکلات در روابط شما میشوند. شاید هم بخواهند مطلبی را با شما در میان بگذارند ولی نگران هستند که مبادا شما را ناراحت کنند.
پاسخهای شما
روابط سالم و پایدار همیشه روابطی دوطرفه هستند. به پاسخها و واکنشهای خود خوب فکر کنید. شاید رفتار شما باعث سوء ظن همسرتان شده است. شاید رفتار او پاسخی در مقابل رفتار اشتباه شما است. به جوابها و رفتارتان فکر کنید، شاید همسرتان به جبران حرفهای شما کارهایی خاص را عمداً انجام میدهد.
در اکثر موارد می توانید از طریق صحبت کردن، شنیدن نظرات یکدیگر و اندکی گذشت بر بسیاری از چالش های زندگی غلبه کنید. در انتهای این مقاله جمله ای را در مورد زندگی زناشویی بیان می کنم که در ذهن بنده حک شده است دقیقا به خاطر نمی آورم در کتابی این جمله ی زیبا را خواندم یا در اینترنت و یک وب سایت فارسی، مهم نیست. چیزی که اهمیت دارد این است که شاید پدر و مادر های ما بر اساس این قانون زندگی کرده اند که آمار طلاق در دوران جوانی شان بسیار پایین بوده است.
اساس زندگی بر ۱۰ اصل استوار است: اصل اول محبت و نه اصل دیگر گذشت…
شما به کدام بیشتر اهمیت می دهید، دوست داشتن، بخشش یا هر دو؟ کدام یک برای داشتن رابطه ای سالم و پایدار مهم تر است؟
نظرات و تجربیات خود را با ما در میان بگذارید.
سلام همسر منم برخلاف گفتش در دوران عقد که هیچی مانع گشت وگزار ما نمیشه نه تنها همیشه بهانه وبیحوصله بود بلکه تمام عروسیارو به عزا میکشونه نه دوست داره دنبال ماشین عروس بره نه شادیمونو دوست داره نمیدونم چکار کنم همیشه اخم کرده
واقعا نمیدونم چی بگم شوهرم گاهی خوبه گاهی بد گاهی میخنده و اهمیت میده به من گاهی اصلا انگار من قاتل جانیم واهمیت نمیده همش تو گذشتش زندگی میکنه می خوام حرف بزنم میگه ساکت جرات نداریم نفس بکشیم خلاصه نمیدونم چند چنده و من داغونو افسرده ای کاش
همسرم جمعه قبل ،عصر اومد خونه و گفت دیگه نمی خواد باهام ادامه بده ،بی دلیل،وسایلشو جمع کرد و رفت.از اول امسال ،تقریبا”همه علائمی رو که گفتسن داشت آروم آروم نشون میداد.وجود یک زن رو قوی این وسط حس می کنم .اونم گردن نمی گیره .میگه بیا طلاق توافقی؟میگید چه کنم؟
بزار بره ولی چون الان عاشق کسی دیگه شده میتونی به راحتی حقوق حقوقتو ازش بگیری چون اون الان همه باجی میده که شما فقط بری و با عشق جدیدش باشه ولی بعد خیلی پشیمون میشه
ازدواج رسيدن به ارامش و تامين نيازهاي جنسي و عاطفي پاك و نه الوده و شكست پذير است مشغله و محيط امروز شرايطي را بوجود مي اورد كه گاهي در روابط صحيح همسران ترديد إيجاد ميكند پاك بينديشيم و پاك ببينيم و پاك زندگي كنيم
به طور کلی هرگز نمیتونه بین دو نفر غریبه عشقی صورت بگیره هیچ عشقی از اول نبوده و نیست. برای زنا شوهر کردن و بستن دهن مردم و فرار از خونه پدری و پیدا کردن یک حامی مالی مفت و برای مردها سک…. و سک…. عامل اصلی ازدواجه که هیچکدوم به خواسته شونم نمیرسن …. ازدواج تجارت و نوعی جندگی قانونی است.
شوهرم دارای بعضی از این مواردها هست
چه جالب همسرمن همه موارد روداره میدونم علاقه ای نداره به من اما نمیدونم چرا طلاقم نمیده؟
همسر من گلچيني از همه اين ها رو دارن
اصلا به درد نخورد
اگر واقعا این مطلب حقیقت داشته باشه و واقعا کارشناسانه باشه پس من باید فاتحه زندگیمو بخونم چون همسرم بجز مورد اخر تقریبا تمام موارد رو داره?????