چشمهايتان را ببنديد و آدمهاي زندگيتان را يك دور مرور كنيد. از همه كساني كه در اين لحظه به ذهن شما ميآيند چند نفر را دوست داريد؟ اگر ديگران چشمهايشان را ببندند چطور؟ احتمال دارد كه شما را به عنوان اولين گزينه براي ملاقات كردن انتخاب كنند؟ اگر جوابتان به اين سوال منفي است و يا اينكه در اين مورد اطميناني نداريد، روي كمك ما حساب كنيد. كافي است چند عادت اصلي را كه ميتواند شما را به فردي آزاردهنده تبديل كند و باعث شود كه ديگران دور شما خط بكشند كنار بگذاريد تا هميشه اولين گزينه دوستان و آشنايانتان براي تنظيم قرار ملاقات باشيد.
وارد جزئیات شوم؟
بهتر نیست به جای چنین جملاتی به او بگویید :«احساس میکنم چند وقتی است که مثل همیشه نیستی. اگر دوست داشتی با کسی وقت بگذرانی و گپ بزنی، میتوانی همیشه روی من حساب کنی.»
آخرش باشم؟
الف: خورش فسنجانت عالي شده بود.
ب: (در ذهنش فكر ميكند مبادا با پذيرفتن اين تمجيد مغرور به نظر برسد و يا مبادا فرد مقابل فكر كند كه تواناييهايش به همين جا محدود ميشود!) نه فكر ميكنم مرغش كمي خام بود. كاش رب انار كمتري مثل دفعههاي پيش به خورش اضافه كرده بودم !
اما ميتوانست بگويد: خوشحالم كه خوشت آمده. هر زمان كه دوست داشتي بيا با هم فسنجان بخوريم.
دوستم سنگ صبور من است؟
درست است كه دوستان شريك روزهاي سخت و آسان زندگي شما هستند و از خوشيها گرفته تا ناخوشيها را در كنار شما تجربه ميكنند؛ اما مراقب باشيد نيمي از اين اصل را فراموش نكنيد و آنها را تنها شريك ناخوشيهايتان نكنید و از دوستانتان فقط يك سنگصبور براي لحظات سخت زندگيتان نسازيد. شايد لازم باشد كه در اين مورد كمي هوشيارانه عمل كنيد و به خودتان بگوييد كه اگر در 4-5 تماس تلفني با شادي به دوستتان سلام داديد و رويدادهاي لذتبخش زندگيتان را به گوشش رسانديد، حق داريد يك بار با صدايي گرفته با او تماس بگيريد و به جاي پرسيدن حالش تنها درد دل كنيد؛ پس مراقب باشید از حد نگذرید و از او تنها رفیقی برای لحظات تلختان نسازید.
زرنگ باشم؟
از روبهرو ماشين نميآيد و شما هم در ترافيك سنگيني افتادهايد؟ چطور است كه پايتان را روي گاز بگذاريد و تا لاين روبهرويي خلوت است كمي جلوتر برويد؟ نه! نه! باور كنيد ايده خوبي نيست. مطمئن باشيد كه همه آدمهاي توي ترافيك، قسمت خلوت خيابان را مثل شما ميبينند و حتما دليلي دارد كه از آنجا نميروند. مهم نيست در صف نان هستيد يا توي ترافيك و يا اينكه در بانكي كه مسوول باجه شما را ميشناسد كاري داريد. زرنگ ميدان بودن ميتواند در چشم همه آدمهايي كه به خاطر به اصطلاح هوشمنديتان بايد زمان بيشتري را صرف كنند، شما را فردي آزاردهنده و غيرقابل تحمل جلوه دهد.
همه چیزدان باشم؟
پس چطور است كه در چنين شرايطي، سكوت اختيار كنيد و تنها با يك لبخند وارد ارتباط با كودك و مادرش شويد. نگذاريد اطلاعات شما روي سر ديگران آوار شود و حتي اگر با كسي احساس صميميت ميكنيد، تا زماني كه از شما كمك نخواسته به گفتن چند جمله بسنده كنيد و بعد از آن، با ديدن واكنشش ارزيابي كنيد كه آيا مايل به استفاده از دانش مفيد شما هست يا اينكه ترجيح ميدهد سكوت كنيد و در مورد وضعيت هوا وارد گفتوگو شويد.
درد دل کنم؟
ابتداي مكالمهتان، سراغ جملات مثبت برويد و چند رويداد خوبي را كه برايتان اتفاق افتاده به زبان بياوريد. نميتوانيد بگوييد هيچ اتفاق خوبي برايتان نيفتاده. يعني يك برنامه خوشايند در تلويزيون نديدهايد و يا اينكه از ديدن آسمان زيباي بهاري لذتي نبردهايد؟
تلفن را با ميكروفني كه تنها خودتان حق صحبت كردن در آن داريد اشتباه نگيريد. شما با كمك اين ابزار ارتباطي، ميگوييد و ميشنويد؛ پس اگر چند جملهاي حرف ميزنيد، به كسي كه پشت خط است هم مجالي براي صحبت كردن بدهيد. شايد او هم چيزهايي براي به اشتراك گذاشتن با شما داشته باشد. در پايان مكالمه، تصوير خوبي باقي بگذاريد و شنونده را غم زده تنها نگذاريد. سراغ خاطرات شيرينتان برويد، برايش جوك بگوييد و حتي در مورد قسمتهاي خندهدار طنز در حاشيه با او صحبت كنيد. راهش را خودتان پيدا كنيد. مهم اين است كه وقتي گوشي را قطع ميكنيد، شما سبكتر نشده باشيد و او سنگين و غمزدهتر از قبل.
ستایشش کنم؟
منتقدهايي كه هميشه به دنبال ايرادي در يك شخص يا يك اتفاق ميگردند، در دل كسي جايي ندارند، اما نميتوانيد چنين پيشفرضي را برعكس كنيد و نتيجه بگيريد «چاپلوسهايي كه هميشه از ديگران تعريف ميكنند، در دل همه جا باز ميكنند!» ستايش كردن رفتار خوبي است و قطعا شما ميتوانيد با ديدن ويژگيهاي مثبت ديگران و يا در حين سپري كردن تجربههاي خوشايند، نقاط مثبت مورد نظرتان را در حضور ديگران به زبان بياوريد و با عبارات مثبت، لذتهايي را كه ممكن بود از چشم آنها پنهان بماند به ديگران يادآوري كنيد. اما مراقب باشيد پيازداغ آن را زياد نكنيد و بدون آنكه نكته مثبتي ببينيد، لب به تعريف و تمجيد باز نكنيد. به اين مكالمه توجه كنيد:
الف: (در ذهنش فكر ميكند كه فلاني هميشه آرزوي لاغر شدن داشته و وقتي بعد از چند ماه او را ميبيند، براي خوشحال كردنش ميگويد:) واي چقدر لاغر شدهاي!
ب: من از آخرين ديدارمان 4 كيلو وزن اضافه كردهام.
الف ميتوانست براي ستايش ظاهر ب بگويد: «چه رنگ مناسبي براي لباست انتخاب كردهاي.» يا اينكه اگر او را با ظاهري خسته و پريشان ميبيند، سراغ بهانه ديگري براي تمجيد برود: «چقدر عوض كردن جاي تلويزيون فضاي خانه را زيباتر كرده است.»
5 كليد خوشمشرب بودن
خوشمشرب بودن يعني چه؟ يعني اینكه هميشه حرف تازهاي داشته باشيد و گوشها را به خودتان جلب كنيد؟ شايد اين تنها بخشي از تعريف گسترده اين واژه باشد. اگر ميخواهيد ديگران از بودن در كنار شما لذت ببرند و به دوباره ديدنتان ميل پيدا كنند، علاوه بر داشتن حرفهاي تازه، بايد اين ريزهكاريها را هم به كار بگيريد:
اضافه کردن دیدگاه
اضافه کردن دیدگاه