اگر شما بی جنس گرا هستید یعنی جذابیت جنسی را تجربه نمی کنید. شما هیچ تمایلی به انجام روابط جنسی ندارید.
توضیح بی جنس گرایی کمی دشوار است زیرا برای همه متفاوت است. افراد بی جنس گرایی وجود دارند که جذابیت عاطفی را تجربه می کنند و به روابط متعهد و دوست داشتنی می پردازند. افراد غیر بی جنس گرایی هم وجود دارند که به عنوان آروماتیک شناخته می شوند و علاقه ای به رابطه جنسی و رابطه عاطفی ندارند.
تمایلات جنسی بسیار پیچیده است. حتی گاهی اوقات وقتی که به دهه بیست و سی سالگی خود رسیدید، نمی دانید کدام برچسب را به خودتان بدهید. شما هنوز هم ممکن است در تلاش باشید تا بفهمید که چه کسی هستید.
اگر مطمئن نیستید که با چه کسی تماس بگیرید و از چه کسی بپرسید، برخی از نشانه هایی که ممکن است با آنها بی جنس گرایی را تشخیص دهید گردآوری کرده ایم:
1. می توانید شخصی را جذاب بدانید اما مورد توجه تان قرار نگیرد
شما می توانید بگویید که آیا کسی خوب به نظر می رسد یا نه. شما قادر به تحسین از گونه های برجسته افراد، موهای ابریشمی یا شکم سیکس پک آنها هستید اما تحسین صفات جسمی آنها به این معنا نیست که شما به آن خصوصیات جسمی جذب می شوید. شما قادر هستید بدون اینکه تحریک شوید زیبایی آنها را تصدیق کنید.
2. شما از بغل کردن و بوسه لذت می برید اما نمی خواهید محبت جسمی تان بیشتر شود
برخی از افراد بی جنس گرا از لمس کردن لذت می برند. آنها از آغوش لذت می برند. ماساژ، نوازش و بوس کردن برایشان لذت بخش است. بی جنس گرایی به معنای مخالفت با هر نوع محبت جسمی نیست. شما هنوز هم از آغوش گاه به گاه لذت می برید. شما فقط چیزی شدیدتر از آن را نمی خواهید.
3. شما به ندرت جذب کسی می شوید
شما نسبت به بقیه دوستان خود بیشتر در مورد روابط دچار وسواس هستید. شما کسی نیستید که با افراد غریبه تصادفی در کافه ها در ارتباط باشید. در موارد نادری که شما به کسی جذب می شوید، کسی است که شما او را خوب می شناسید. کسی که به او اعتماد دارید. کسی که بیش از یک چهره صرفا زیبا باشد.
4. وقتی دوستانتان در مورد روابط خود صحبت می کنند، محل را ترک می کنید
شما چیزهای عجیب و غریب در مورد رابطه جنسی را درک نمی کنید. وقتی دوستانتان از روابط خشک خود شکایت می کنند ، شما نمی توانید ناامیدی آنها را درک کنید. سپری کردن ماه ها بدون رابطه جنسی برای شما دشوار نیست. طبیعی است. اگر کاملاً صادق باشید، این یک تسکین است.
5. شما حوصله تماشای صحنه های جنسی را ندارید
شما صحنه های طولانی و پیچیده روابط جنسی در فیلم ها را نمی فهمید. شما ترجیح می دهید بین زوج ها گفت و گو تماشا کنید تا ببینید که چقدر به خوبی خارج از رختخواب هم با هم رفتار می کنند. به نظر شما نحوه تعامل دو نفر در طی یک مکالمه بسیار مهمتر از شیمی آنها در اتاق خواب است.
6. ازدواج نکردن هدف اصلی شما در زندگی است
شما بدون رابطه خوشحال هستید. شما مطمئن نیستید که آیا می توانید عاشق شوید و ازدواج کنید. شما حتی مطمئن نیستید که آن چیزها را می خواهید. شما بیشتر به حرفه خود، خانواده و دوستانتان اهمیت می دهید. عشق رمانتیک در لیست اولویت های شما زیاد نیست. حتی ممکن است اصلاً در لیست تان نباشد.
7. رابطه جنسی به طور روزانه از ذهن شما عبور نمی کند
بعضی اوقات شما فراموش می کنید که بقیه دنیا چقدر دیوانه روابط جنسی هستند زیرا صمیمیت جسمی برای شما مهم نیست. این چیزی نیست که شما به طور میانگین در مورد آن فکر کنید. شما هر زمان که بخواهید افکار زیادی دارید اما رابطه جنسی یکی از این موارد نیست.
8. شما بیشتر از ظاهر به شخصیت دیگران اهمیت می دهید
وقتی با شخص جدیدی ملاقات می کنید، بیشتر به نحوه برخوردش با شما نسبت به آنچه در سطح ظاهر است، اهمیت می دهید. این بدان دلیل است که شما قادر به سرمایه گذاری عاطفی در شخصی هستید اما دوست ندارید که از لحاظ جسمی مورد توجه آنها قرار بگیرید.
9. شما می توانید بقیه عمر خود را بدون برقراری رابطه جنسی ادامه دهید اما این بدان معنا نیست که شما آن را نمی خواهید
شما هیچ علاقه واقعی به رابطه جنسی ندارید. با این حال، این بدان معنی نیست که شما کاملاً از آن دوری کنید. در حالی که برخی از بی جنس گراها از رابطه جنسی خودداری می کنند، افراد بی جنس گرای دیگر برای رضایت از همسران خود رابطه جنسی برقرار می کنند. آنها همچنین ممکن است خودارضایی کنند زیرا این امر باعث می شود احساس بهتری برایشان به وجود بیاید. هیچ راه “کاملا درستی” برای افراد بی جنس گرا وجود ندارد. حتی اگر رابطه جنسی چیزی نیست که شما می خواهید، به هر حال ممکن است آن را داشته باشید.
10. شما نسبت به همه افراد متفاوت هستید
شناسایی افراد بی جنس گرا ممکن است دشوار باشد زیرا در رسانه ها یا در مکالمات روزمره به اندازه کافی در مورد آن صحبت نمی شود. با این حال، واقعی است. بی جنس گرایی معتبر است. شما نباید از بی جنس گرایی خود شرمنده شوید. باید آن را بپذیرید و در آغوش بگیرید.
منبع:
thoughtcatalog
من 18 سالمه و فکر کنم البته مطمئنا که بی جنس گرام ویا خود جنس گرا هم شاید باشم
من نمی گم که رابطه جنشی نداشتم
من وقتی بچه بودم اعتقاد داشتم که عشق وجود داره اما تو زندگی کودکیم وجود نداشت پدر و مادرم از کودکی تا همین سن خودشون از هم دیگه متنفرن و همچنین و تو زندگی مشترک برادرم هم همین صدق می کنه احساس می کنم که زندگی آنها واقعی نیست فیکه
تو کودکی پدرم همیشه مادرم مو میزد و حتی برادرام و همچنین من که 6 7 سالم بود انگار که پدر و مادرم حتی از بچه هاشون بدشون میاد من تو کودکی همیشه خشم و خشونت می دیدم از طرف دیگه هم تمام فامیل ها مون حتی توی مدرسه همه از من بدشون یامد حتی معلم ها برام سوال که من همیشه یه بچه ساکت بودم تو یه گوشه هستم هیچ کار خواصی هم نمی کردم اما با این حال تنفر از هم کلاسیام به من تا قلدری رسید همه من می‌زدند و معلم ها همیشه با من بد رفتاری می کردن تو تو یه جای دیگه حرف های تعنه آمیز فامیل و از طرف دیگه هم تا هنجاری هم توی خانواده بود و از یه جای دیگه من همیشه تا یادمه مریض بود و توی تخت بیماری بودم
ما یکی با من برعکس بقیه با من خوب بر خورد می کرد نمی خوام بگم کیه و من هر روز تا الان هم مجبور رختشو ببینم
اولش فکر کردم بخاطر دلسوزی با من مهربونه اما آخرش فهمیدم که بخاطر بدنم اینجوریه تمام تصوراتم بهم ریخت وقتی دست به من بلند کرد بهم تجاوز کرد
نه این که از کارش خوشم میومد اما من می ترسیدم از این که تنها کسی که من میشناسم توی این دنیا برام مهربون بود دیگه مهربونی شو نبینم و از طرف دیگه هم می ترسیدم که پدر و مادرم اگه بفهمن من راست راستکی من می کشن
این ترسو داشتم
من مجبورم بودم 6 سال تمام و به اجبار تجاوزش به من تحمل کنم
تازه جدا از این نه تنها خودش بود یه دو دختر دیگه هم بهم تجاوز هم کردن
من توی تمام این مدت هم از وجود خودم منتفر بودم احساس می کرد یه موجود منفور چندشم
اما با این وجود تو سن 11 تمام ماجرا به مادرم گفتم چون که تحملم تا این حد بود حتی اگه من بکشه فقط من از این مسخره بازی رو تموم بشه
من به مادرم فقط درباره اون صحبت کرد نگفتم اون دوتا دختر هم با من همین کارو کردن
من از بخورد مامانم تعجب کردم که اون من نزد و منو مقصر نمی دونست
اما با این وجود مادرم تا الان بخاطر این که من باکره نیستم ملامت می کنه و یه جواری من به خاطر این نقص سر زنش و تحقیر می کنه
اما از یه طرف دیگه خوش حالم که تمام این چندش بازیا تموم شد
ولی این تجربه باعث شد که تنفر شدی از جنس خودم و مخالف داشته باشم
همیشه و تا الان احساس می کنم که یه دختر فقط به این دلیل وجود داره که بعنوان یه وسیله برای مردان طراحی شده البته این حقیقتو از 8 کشف کردم و به حقیقتش تو این سال ها پی بردم
که یه دختر و یه زن بعنوان یه حیوان برخورد می کنن شاید بگید اشتباه اما واقعیت داره
من اصلاً هم پشمون یا ناراحتی برای گرایشم ندارم اتفاقا خیلی خوشحالم که تحت هیچ عنوان دیگه نخواد همچین چیزی رو دوباره تجربه کنم
حتی اگه بخوام تمام عمرم رو تنهایی صرف کنم صد سال بهتر از معاشرت با یه جامعه چندش و مرض که فقط دنبال سود منفعت خودشونن
۱۸سالمه چندوقتیه فک میکنم مثه دوستام و ادمای دیگه نیستم
هیچ وقت تو عمرم پورن ندیدم چون جذابیتی توش ندیدم
هیچ وقت تو عمرم خودارضایی نکردم چون جذابیتی ندیدم
هیچ وقت تو عمرم سریال صحنه دار ندیدم چون جذابیتی ندیدم
هیچ وقت تو عمرم از حرفای جنسی خوشم نیومده
هروقت سریال عاشقانه میدیدم وقتی بهم میرسیدن دراپ میکردم چون جذابیتی نداشت واسم?
هیچ وقت رابطه جنسی و درک نکردم حس میکنم کار حیواناته و من عادیم که خوشم نمیاد??
البته یه چندوقتیه فهمیدم اسکشوالم یکم اذیت میشم و صددرصد تا چندوقت دیگه به خونوادم میگم
بیاین بپذیریم این بخشی از وجودمونه:)
امیدوارم ما کنار هم شاد باشیم
حاجی منم اسکشوالم.ولی بعضی اوقات فکر میکنم خیلی نامردی بالاخره رابطه جنسی یکی از بهترین حسای دنیاست اینکه نتونی اونو تجربه کنی خیلی نامردی
درودمن هم این نشانه هارودارم من پذیرفتم اماخانواده ام نمی پذیرندوقتی درشهرکوچک خانواده مذهبی باشی سخته من فکرم اینه که اگرتن به ازدواج بدم باشرایطم طرف مقابل وفرزندانم آسیب میبینن نمیخوام هم وهم دیگران اذیت کنم به دلیل این موضوع دچارافسردگی شدم بایدچه کارکنم؟چطوری خانواده رودررابطه بااین موضوع قانع کنم؟
با اینکه 18 سالم بیشتر نیس و خیلی از تجربه ها هنوز تجربه نکردم و در تشخیصش مشکل دارم فکر میکنم ایسکشوال هستم و حتی جنس مخالف یا هم جنس خودمو میبینم هیچ اشتیاقی بهشون ندارم حتی از طرفی اون به قول گفتنی اون آتشی که فوران می‌کنه تو این سن دقیقا چه برا خود ارضایی و یا شخص دیگر معنایی برام ندارع و نسبت بهش بی تفاوت هستم .
یه تشکرم کنن از دوستانی که کامنت میزارن و نشون میدن که هر کدوم از ما در این دنیا تنها نیستیم و کسانی هم مانند ما وجود دارند چه با شرایط سخت تر چه آسون تر ولی باعث دلخوشی وی و دیگران می‌شوند ❤️?
سلام من از سن کم واقعا علاقه ای به ارتباط برقرار کردن با بقیه نداشتم ،حتی تحمل اینکه کسی راجب روابط عاطفیم برام توضیح بده متنفرم و معتقدم بدون کسی میشه خوشبخت شد،سردرگمم که چرا نمیتونم ارتباط برقرار کنم چون خیلیم اجتماعی هستم، آیا اسکشوال هستم؟
این مشکل رو من هم حتی دارم و دائم آسیب دیدم، سردر گم و خسته شدم
هیچ مردی حاضر نیست با دختری که از این کارا خوشش نمیاد و رنج می‌برده ازدواج کنه اما آدم اگه ازدواج هم نکنه که نمیشه اگه ازدواج نکنی
اونوقت تنهای تنها میشی و کسی هم نیست ازت مراقبت کنه خودت میمونی و خودت همه هم میرن پی کارشون
یا باید تن بدی به ازدواج با باید بپوسی تو تنهایی?
خیلی افراد ایسکشوال هستن که با هم ازدواج میکنن و اتفاقن زندگی های خوبی هم دارن پس ربطی نداره
و اینکه بدون ازدواج کردن هم میشه زندگی کرد خانواده و دوست ها میتونن گزینه های خوبی برای وقت گذروندن برای یه ایسکشوال باشن :)?
سلام من ۲۹سالمه دوتابچه دارم تازه فهمیدم ا سکشوالم ده سال ازدواج کردم همیشه موقع رابطه گریه ام میگیره بزور تحمل میکنم مجبورن برای بچه هام کناربیام اما خوشحالم خودم و شناختم