سرطان سینه پایانی تلخ
همه می دانیم که زندگی عادلانه نیست. اما این موضوع گاهی برای عده ای نمود بیشتری پیدا می کند. این را می توانید از پرستاری بپرسید که به تازگی به بیماری صعب العلاجی مبتلا شده است و یا مادری که به بیماری فرزند خود دچار شده است. در این مقاله از 7گنج همراه ما باشید تا داستانی درباره پرستار و همسر دلسوزی که خود بیمار شد برای تان بگوییم.
آمارها نشان می دهد که پرستاران بیشتر در معرض افسردگی و آسیب های ناشی از بیماری های خودایمنی هستند. تحقیقات حاکی از آن است که رفت و آمد پرستاران با بیمارانی که مبتلا به بیماری های سخت شده اند و هنوز غربالگری نشده اند، همچنین ارتباط مداوم با بیماران، سبب بالا رفتن احتمال بیماری در پرستاران می شود.
برای مثال زنی که در اوایل دهه هفتم زندگی خود دچار مشکلات روانی و جسمی شدید بود مورد بررسی قرار گرفت. مشخص شد که وی برای چند سال از همسر بیمار خود که دچار آلزایمر بوده است مراقبت می کرد. توجه به نیازهای وی سبب شده بود که از نیازهای اولیه ی بهداشتی خود غافل شده و نتواند به اندازه کافی مراقب خود باشد.
این زن دوست داشتنی همیشه زندگی سالم و به دور از بیماری داشته است. حتی چکاپ های پزشکی خود را به موقع انجام داده و تا چند سال پیش هیچ مشکلی نداشته است. با این حال پس از تشخیص بیماری همسرش، وی شروع به لغو ویزیت های پزشکی خود می کند چرا که نگران است هنگام نبود او همسرش دچار مشکل شود. مراقبت مداوم و بی وقفه برای سه سال از همسر مبتلا به زوال عقل، خستگی مزمن به همراه داشته واکنون زمانی رسیده است که خود وی شدیدا نیاز به معاینه و مراقبت دارد.
نتایج معاینات اصلا خوب نیست. پزشکان معتقدند که وی دچار نوعی از سرطان سینه شده است. پزشک معالج درمان های ماستوکتومی دو، شیمی درمانی و پرتو درمانی را تجویز می کند. اولین نگرانی که زن دارد این است که در زمان معالجه چه کسی می تواند از همسرش به جای او مراقبت کند و همچنین چگونه می تواند همزمان به نیازهای پزشکی خودش رسیدگی کند؟
چه اتفاقی می افتد زمانی که پرستار خود به بیماری سرطان سینه گرفتار می شود؟
زن دوست داشتنی سعی کرد بیشتر از همیشه در کنار همسرش باشد و حتی برای کمک یک پرستار استخدام کرد. اما به نظر می رسید که بیماری زوال عقل همسرش رو به وخامت گذاشته و کم کم خود او هم پی به جدی بودن بیماری مرد برد.
در نهایت زن تصمیم گرفت که برای چند ماه همسرش را در خانه سالمندان بستری کند و خودش هم به درمان سرطانش برسد. بعد از آن او دیگر نمی توانست مدام در کنار همسرش باشد و سعی می کرد بیشتر روی درمان بیماری اش تمرکز کند تا بتواند زودتر به خانه برگردد و همسر دلبندش را پرستاری کند. با این حال درمان ها موفق نبوده و در عرض یک هفته بعد، زن فوت کرد.
خانواده شوهرش برای او مراسم تشییع جنازه گرفتند و همسرش را نیز با اینکه درکی از شرایط نداشت در مراسم حاضر کردند. با این حال متاسفانه تنها بعد از گذشت 10 روز همسر زن نیز فوت می کند.
اگر پرستار خوش قلب کمی هم نگران خود و نیازهای پزشکی اش بود و حداقل چکاپ های ماموگرافی اش را انجام می داد، فکر می کنید شانس این را داشت که اکنون زنده باشد؟ ما نمی توانیم گذشته را طور دیگری تعریف کنیم اما مطمئنا زن با ادامه چکاپ های ماموگرافی و تشخیص به موقع بیماری شانس این را داشت که یک فرصت دیگر هم برای زنده ماندن به دست بیاورد و همچنان بتواند از همسرش پرستاری کند. با این حال هیچ گاه از این شانس خود استفاده نکرد.
سرگذشت این زن خود گویای همه چیز است اما اجازه دهید من هم چند خطی این ماجرا را ادامه دهم. در صورتی که شما هم یک پرستار هستید، به یاد داشته باشید که مراقبت از سلامت جسمی، روانی و عاطفی تان از اولویت های همیشگی شماست. این هم برای شما و هم برای کسی که از او مراقبت می کنید مفید است چرا که سلامتی شما هم شانس دوباره ای برای شما خواهد بود و هم فرصت بیشتری به بیمارتان می دهد تا از عشق و مراقبت شما بهره مند شود.
اضافه کردن دیدگاه
اضافه کردن دیدگاه