رابطه هایی که آخر وعاقبتش طلاق است
فاکتورهایی وجود دارند که اگر در نامزدی با آنها مواجه شوید، هر چه سریع تر باید نامزدی را به پایان برسانید یا با کمک یک مشاور در پی حل مشکل باشید. در غیر این صورت، اگر با همین فرمان جلو بروید، خیلی زود طلاق سرنوشت شما خواهد شد.
اختلال جنسی
رابطه جنسی چیزی فراتر از یک ارتباط فیزیکی است. این رابطه مثل چسبی است که همه اجزای یک زندگی مشترک را به هم متصل می کند و اگر ایراد داشته باشد، باعث از هم پاشیدگی زندگی زن و مرد می شود. دوران نامزدی و عقد، فرصتی برای تشخیص اختلالات جنسی است. در این زمان شما می توانید سرد مزاجی، پرخاشگری جنسی، اعتیاد جنسی یا اختلالات فیزیولوژیک طرف مقابل را بشناسید. اختلالات جنسی دو گونه اند. برخی درمان دارند و برخی نه. اگر با چنین موردی مواجه شدید، به پزشک متخصص یا روانپزشک مراجعه کنید تا در صورت درمان پذیر بودن، مشکل را برطرف کند. در غیر این صورت، ادامه دادن نامزدی و برنامه ریزی برای ازدواج به صلاح نیست.
اعتیاد
همیشه شنیده ایم که اعتیاد بلای خانمان سوز است. بله این دقیقا بهترین تعبیری است که می توان برای اعتیاد به کار برد. فرد معتاد حتی اگر با انگیزه درونی ترک کرده باشد، باید 5سال راکاملا پاک بگذراند تا بتوان گفت اجازه ازدواج دارد. اگر طرف مقابلتان اعتیاد دارد (به هر چیزی، از الکل گرفته تا مواد مخدر سنتی، مواد مخدر صنعتی و…) با او ازدواج نکنید و وعده ندهید که بعد از ترکش با او ازدواج خواهید کرد.
ناپختگی
ناپختگی به معنی نداشتن بلوغ است. برای ازدواج نیاز است که هر دو طرف به بلوغ جنسی، بلوغ عاطفی، بلوغ اجتماعی و بلوغ اقتصادی رسیده باشند. هر کدام از این بلوغ ها که نباشد، یک جای کار می لنگد.
فرد ناپخته کسی است که بچگانه رفتار می کند، استقلال فکری ندارد، از نظر مالی وابسته است و هویتش اجتماعی اش شکل نگرفته و نمی داند چه کاره است و می خواهد در دنیا چه کاری انجام دهد. اگر طرفتان آدم نابالغ و ناپخته ای است و شما این را بعد از نامزدی فهمیده اید، منتظر نمانید تا کم کم پخته شود. این فرایند ممکن است خیلی طولانی شود. خودتان را مجبور به صبوری بیشتر و سکوت و فداکاری نکنید. به جای آن، این نامزدی را خاتمه دهید. زندگی با یک فرد نابالغ، به معنی جنگ و جدال های هر روزه، خودخوری کردن،سردی و طلاق عاطفی است.
پرونده های باز
کسی که در زندگی اش پرونده های باز، زخم های درمان نشده و گره های باز نشده داشته باشد، نمی تواند انتخاب درستی برای ازدواج انجام دهد. چنین فردی، هر قدمی که بردارد برای التیام این زخم ها و در راستای پرونده های قبلی است. نمونه این افراد، کسانی هستند که یک رابطه عاطفی شکست خورده در پرونده شان دارند و هنوز نتوانسته اند آن را فراموش کنند یا برای تسکین آن، به یک رابطه دیگر روی آورده اند. کسی که از یک شکست شغلی برمی گردد، کسی که همه سرمایه خود را باخته و هنوز افسرده است، کسی که در کودکی اش گیر کرده و هنوز از ناکامی های بچگی اش رنج می کشد، نمی تواند همسر مناسبی باشد.
کنترل گری چه از جانب مرد و چه زن،تخریبگر یک رابطه است
در دسترس نبودن
شما ازدواج می کنید تا تکیه گاه عاطفی و احساسی پیدا کنید. تا کسی حمایت تان کند، همراه و همپای تان باشد، هدف مشترک داشته باشید و با هم برای رسیدن به آن تلاش کنید… اما اگر شریک تان فردی دور از دسترس شما باشد، اساسا معنای اشتراک در این ازدواج از بین می رود. در دسترس نبودن هم فیزیکی است و هم عاطفی.
کسی که دور از شما کار و زندگی می کند، کسی که هر وقت به او نیاز دارید حضور ندارد، کسی که در زندگی شما را تنها می گذارد، یعنی از نظر فیزیکی در دسترس تان نیست. اما به جز این، افرادی هم هستند که از نظر عاطفی در دسترس نیستند. یعنی شما به احساسات شان، افکار و درونیات شان راه ندارید. در مقابل تان بسته رفتار می کنند. سر از کارشان در نمی آورید و شما را در هیچ کاری مشارکت نمی دهند و برایشان اهمیتی هم ندارد که از احساسات و کارهای شما سر در بیاورند. این ها نه با شما، نه با هیچ کس دیگر نمی توانند زندگی مشترک خوبی بسازند. از این افراد دوری کنید.
خشم اژدها
همه افراد خشمگین می شوند اما آنهایی که بیشتر و سریعتر از دیگران خشمگین می شوند، هر موضوعی برای آنها با عصبانیت همراه است و اولین گزینه شان در مواجهه با مشکلات، داد و قال و خشم و تخریبگری است، نمی توانند همسر خوبی باشند و اگر روزی با آنها وارد زندگی مشترک شوید، دیر یا زود کارتان به جدایی می کشد. کنترل خشم یکی از اولین مهارت هایی است که هر فردی باید کسب کند. اگر شریک آینده زندگی شما از یادگیری این مهارت سر باز می زند، اگر می خواهد با داد و فریاد کردن همه را بترساند یا باج بگیرد و سکوت را به شما تحمیل کند، از ازدواج با او منصرف شوید. چون این ویژگی به تنهایی برای ذله کردن شما و جدا شدنتان کافیست.
کنترلگری
در یک رابطه سالم، هیچ کدام از زن و مرد خود را طرف غالب، محق و برتر رابطه نمی دانند. اما در یک رابطه بیمار، یکی همیشه به دیگری شک دارد و در حال کنترل کردن او است، می خواهد او را آن طور که خودش می خواهد تربیت کند یا آنچه را که خودش می پسندد به او تحمیل کند. کنترل گری چه از جانب مرد باشد و چه زن، تخریبگر یک رابطه است و نتیجه ای جز از هم پاشیدن زندگی مشترک ندارد.
منبع:بیتوته
اضافه کردن دیدگاه
اضافه کردن دیدگاه