دنياي بازيگران فرهنگ و هنر

خاطرات هنرمندان و بازيگران از تکالیف نوروزی دوران دانش آموزی

با ما در 7 گنج همراه شويد و خاطرات هنرمندان و بازيگران را درباره تكاليف نوروزي شان بخوانيد...
تقویم فارسی اندروید

با ما در 7 گنج همراه شويد و خاطرات هنرمندان و بازيگران را درباره تكاليف نوروزي شان بخوانيد…

گلاب آدینه : مشق عید در قطار نیمه شب

گلاب آدينه
گلاب آدينه

معمولا عیدهای نوروز به سرزمین بچگی هایم، آبادان، می رفتیم. همیشه در راه برگشت و در قطار مشق هایم را تند و تند می نوشتم. زمان ما پیک شادی نبود و بیشتر مشق می نوشتیم یک جور رونویسی که همیشه برایم عذاب آور بود… البته عذاب آور که نه، سخت بود. وقتی که به آن زمان ها فکر می کنم می بینم که مشق های شب عید را هیچ وقت دوست نداشتم.

داریوش ارجمند: تکلیف عید یک وظیفه بود

داريوش ارجمند
داريوش ارجمند

 

در زمان ما پدر و مادرها به شدت مراقب بودند و کنترلمان می کردند. نه از درس عقب بودیم نه جلوتر، همراه مدرسه پیش می رفتیم. به موقع مشق و درس هایمان را می نوشتیم. آن زمان نه پیک نوروزی وجود داشت نه بازی های کامپیوتری. تفریح ما در کنار خانواده بودن و مدرسه و مشق به عنوان یک وظیفه نگاه می کردیم و تکالیفی که باید می نوشتیم. اصلا حرف این نبود که ما از چیزی خوشمان بیاید یا نیاید. این دل خواستن ها پیامد دوران جدید است. به ما می گفتند اصلا برای چه باید خوشتان بیاید یا نیاید. بچه ها باید درس بخوانند. ما آن روزها خیلی خوب درس می خواندیم.

همه ی کارهایمان از جمله تفریح و سینما رفتنمان و بازی، همه چیز به موقع بود. این جوری نبود که بچه ها برای درس خواندن شرط گرفتن ماشین 206 بگذارند و رفتن به ویلای عمه جان و ددی جان و مسافرت خارج از کشور بخواهند. این همه فرزندسالاری وجود نداشت. همه چیز متمرکز بر درس خواندن بود. پدر و مادرها ما را کنترل و دوستانمان را شناسایی می کردند. اصلا تمام محله مراقب ما بودند و ما را به حال خودمان رها نمی کردند. این جوری بزرگ شدیم و در گل و خاک به مدرسه رفتیم و برحسب وظیفه درس خواندیم.

الیکا عبدالرزاقی: معذرت می خوام!

اليكا عبدالرزاقي
اليكا عبدالرزاقي

 

من تکلیف عید رو دوست نداشتم. یادمه سیزده به در طبق رسم و رسوم کنار دریا می رفتیم و سبزه هامون رو توی آب می نداختیم و به تعداد آرزوهامون سنگ تو دریا پرتاب می کردیم تا برآورده بشن. همیشه آخرین آرزوم این بود که کسی پیک های نوروزی را نگاه نکنه. یادمه اولین سالی که باید پیک های نوروزی می نوشتیم، فقط دو- سه صفحه اونم غروب سیزدهم پرکردم و توبیخ رو به جان خریدم. اون سال برای همیشه آرزوم برآورده شد و هیچ سالی، هیچ کسی نفهمید که من هر سال پیک هایم را نانوشته تحویل می دهم.

هیچ کاری نمی کردم فقط اسم و فامیلمو می نوشتم و اون قدر صفحات پیک رو ورق می زدم تا برگه هاش کهنه بشه و همه خیال کنن که پیک رو نوشتم. با این کار فهمیدم که اون مشق ها رو کسی بررسی نمی کنه، چون بعد از عید هیچ کدام از بچه ها نه نمره ای می گرفتن و نه تنبیه و تشویق می شدن. بعد از اون سال دیگه هیچ وقت تکلیف عید ننوشتم. من از اینجا، از تمام معلم هایی که سرشون کلاه گذاشتم واقعا معذرت می خوام.

ارژنگ امیرفضلی: چکت می زنم ناراحت میشی ها

ارژنگ امير فضلي
ارژنگ امير فضلي

یادش به خیر. بچه که بودیم یک معلم ریاضی داشتیم که برای عید تا جایی که می توانست مشق شب عید می داد. در مقطع راهنمایی دم عید به بچه ها می گفت یه دفتر دویست برگ بخرید که فقط برای درس ریاضی پر بشود و برگردانید. یک تکه کلام داشت و می گفت: «چکت می زنم ناراحت میشی ها». ما مجبور می شدیم یه دفترچه ی دویست برگی فقط ریاضی بنویسیم. معلم فارسی لطف داشت دفتر صد برگی می داد که بنویسیم و باید چهاردهمین روز فروردین این سیصد برگ پر می شد.

ما هم که عشقمان عید بود و بازی و تفریح. روزهای عید همش به خودمان می گفتیم از فردا شروع می کنم به نوشتن… مامان از فردا می نویسم… بابا از فردا شروع می کنم و هر روز می انداختیم برای روز بعد. تا اینکه می شد 12 فروردین. 12 و 13 فروردین همیشه لب و لوچه مان آویزان بود که نتوانستیم مشق ها را بنویسیم. آن روزها بدترین روزهای زندگی من بود و هیچی  نمی فهمیدم. اون دو شب فقط تند و تند می نوشتیم تا خوابمان می برد. بقیه را همشب مامان و بابا یه چیزایی می نوشتند.

اون موقع قانون این بود و الان به نظر من می آید که آن قوانین اشتباه بود، چون آن تلخی در ذهن بچه می ماند. الان پیک های شادی چیز خوبی هستند. روزی یک ربع یا بیست دقیقه در حد یادآوری باشه تا از یاد بچه ها نرود. البته آن روش ها از دید خودشان خوب بود، چون درس ها در ذهن باید با تکرار ملکه بشود. اما در نهایتکسی که بخواهد جغرافی دان شود، جغرافی را یاد می گیرد. کسی که باید مهندس یا آرشیتکت باشد، آرشیتکت می شود. مشق عید تاثیری در این فرایند ندارد.

عبدالرضا اکبری: مشق عید با دوستان

عبدالرضا اكبري
عبدالرضا اكبري

 

مشق ایام عید…؟ آره مشق شب عید. برای من یک جور کابوس بود. چون ما خودمان را از چهارشنبه سوری آماده می کردیم برای چیدن سفره ی عید، عید دیدنی، عیدی گرفتن اون اسکناس های یک تومانی و دو تومانی که هنوز رنگ آبی و رنگ قهوه ای آن به یادم مانده، سینما رفتن و فیلم دیدن و تعطیلی ایام نوروز. و این مشق ها تا آخرین روزهی عید دستمان می ماند و خیلی هم زرنگ نبودیم که در چند روز اول تعطیلات تمامش کنیم.

روزهای آخر مجبور می شدیم که از خواهر و برادر و مادر کمک بگیریم تا مشق شب عید را بنویسیم که مورد غضب معلم قرار نگیریم. ما قدر آن مشق های شب عید را ندانستیم. الان فکر می کنم که آنها تکالیفی بودند که با چند بار نوشتن در کاغذ باید عمقا فهمیده می شدند و از راه تمرین در ذهنمان رسوب می کردند تا زودتر به درک مطلب برسیم. الان شنیدم که تکلیف شب عید حذف شده و یا جنبه ی سرگرم کننده پیدا کرده است که به نظرم درست نیست.

گردآوري و تنظيم: گروه 7 گنج

www.7ganj.ir

منبع: نيمكت

اضافه کردن دیدگاه

اضافه کردن دیدگاه

برای ارسال نظر اینجا کلیک کنید

تبلیغات

دانلود برنامه آموزش آشپزی

مطالب پیشنهادی