جهان پیشترفته و مدرن امروز پر از ارتباطات آسان و سریعی است که در کسری از ثانیه می تواند ما را به هر کس در هر کجای دنیا وصل کند. امروزه استفاده از برنامه های پیام رسان به بخش جدایی ناپذیری از زندگی روزانه ما تبدیل شده است. حتی بسیاری از افراد نمی توانند روز را بدون ارتباطات آنلاین خود بگذرانند و به نوعی به دوستان مجازه خود وابسته شده اند. آن ها حداقل یک بار در روز فیس بوک شان را چک می کنند و چند بار در روز برنامه های پیام رسان را چک بررسی می کنند.
به این ترتیب اطراف ما سرشار از ارتباطات گسترده است اما چرا هنوز هم احساس تنهایی می کنیم؟ در دهکده جهانی که هر کس از هر کجای دنیا به هر کس که بخواهد متصل است احساس تنهایی کمی غیر قابل پیش بینی است اما به قدری ملموس است که بسیاری از ما آن را حس کرده ایم.
مطالعات نشان می دهد که کسانی که احساس تنهایی می کنند به طور مداوم افزایش می یابند. به عنوان مثال یک نظرسنجی که توسط بنیاد بهداشت روانی انجام شد از هر 10 نفر یک نفر در بریتانیا مدام دچار این احساس می شود. در حالی که 48 درصد از پاسخ دهندگان معتقدند که انسان امروزی هر روز تنها و تنها تر می شود.
به نظر می رسد که احساس تنهایی یک بیماری همه گیر واقعی در سراسر جامعه است اما دلیل آن چیست؟ وقتی می توانیم به این راحتی به هر انسانی دسترسی پیدا کنیم و ارتباط جدیدی را با او شروع کنیم مفهوم این احساس چه می تواند باشد؟ برای پاسخ به این سوال باید ابتدا مشخص کرد که تنهایی واقعا چیست. اجازه دهید شکل واقعی تنهایی را برای تان ترسیم کنیم. البته باید گفت که تنهایی به خودی خود مشکلی برای تان ایجاد نمی کند اما احساس غم و انزوایی که در پی آن به سراغ شما می آید می تواند شرایط را برای تان بسیار پیچیده کند.
آیا تا به حال در بین یک عده از افراد احساس تنهایی کرده اید؟ آیا با خود فکر کرده اید که با این ها هیچ وجه اشتراکی ندارید و در بین کسانی که بسیار با هم ارتباط خوبی دارند غریبه و تنها هستید؟ در جمعی که همه از دوستانشان توجه زیادی دریافت می کند شما منزوی هستید و کسی حواسش به شما نیست. احساس تنهایی همان حسی است که در آن موقع همه ی وجود شما را می گیرد و شما را غمگین می کند.
درواقع مفهوم واقعی تنهایی همین است. عدم درک شدن و ارتباط با دیگران، مهم نیست که شما چقدر از لحاظ فیزیکی تنها هستید. همین که توسط دوستان تان حس خوبی به شما دست نمی دهد کافی است که بدانید تنها هستید. اجازه دهید بگویم و بدترین نوع ارتباط هم همین است که تا پایان عمر با کسانی باشید که به شما احساس تنهایی می دهند.
جهان امروز نیز به همین علت است که دچار این احساس تنهایی تمام نشدنی است. چرا که شما با افرادی دور خود را شلوغ می کنید که اکثرا درست شما نمی شناسند و نطقه اشتراکی با شما ندارند. به نوعی دوستان مجازی شما ارتباط کاملی با شما ندراند. آن ها فقط ارتباط دارند. درحالی که در خصوص ارتباطات انسانی کمیت و تعداد اصلا مهم نیست و این کیفیت است که حال خوب شما را شکل می دهد. ارتباطات مجازی اکثرا کمیت خوبی دارند اما کیفیت افتضاحی هم دارند چرا که هیچ پشتوانه ای بین شما و دوستان تازه تان نیست.
برای نشان دادن این تناقض اجازه دهید یک سوال از شما بپرسیم. چگونه بسیاری از دوستان تان در فیس بوک شما را می شناسند و با شما دوست هستند؟ شرط می بندم که با بسیاری از آن ها ارتباط مجازی خوبی دارید و با هم حرف های زیاد و جالبی می زنید اما کدام یک از آن ها شما را به خوبی می شناسند؟ ناراحتی بزرگ شما را چه کسی می داند؟ کدام یکی از دوستان مجازی تان درست زمانی که دلتان بگیرد می تواند به شما سر بزند و حال تان را عوض کند؟ دوستان شما می دانند چه چیزی خوشحال تان می کند؟
پاسخ تان قطعا خوشحال کننده نیست. بله خیلی از ما تعداد زیادی دوست مجازی داریم که ساعت ها وقت خود را با آن ها می گذرانیم اما این ارتباطات تنها شکل فیزیکی یک ارتباط را دراند و هیچ گاه نمی توانند کیفیت یک ارتباط واقعی انسانی را داشته باشند. شما اطراف خود را با ارتباطاتی پر کرده اید که وقت تان را می گیرند اما قلب تان را پر نمی کنند.
به نظر شما برای اجتناب از این احساس تنهایی چه باید کرد؟
اضافه کردن دیدگاه
اضافه کردن دیدگاه