یکی دیگر از بازیگرانی که سراغش رفتهایم، نگار فروزنده است که بدون شک همگی ایفای نقشهای موفقش را در آثاری چون دو پنجره، من یک مستاجرم، ریحانه، دارا و ندار، کافه ستاره، پاپیتال، دایره زنگی، اخراجیها و… به یاد دارید. با وجودی که این بازیگر در این سالها همواره تلاش کرده در کارش بهترین باشد و بازی ضعیفی را در کارهایش ارائه نداده اما چند سالی است که کمتر شاهد حضورش در سریالها و فیلمهای سینمایی هستیم و همین بهانهای شد تا دقایقی پای صحبتهایش بنشینیم و از مشکلاتی که باعث کمرنگ شدن حضورش در آثار هنری شده، بپرسیم.
صحبتهایی که محدود به همین قضیه نمیشود و خانم فروزنده پس از چندین ماه سکوت درباره شایعاتی که در موردش مطرح شده، توضیحاتی را ارائه میدهد و پیامی برای اهالی رسانه دارد که در ادامه با خواندن این گفتوگو میتوانید از چگونگی ماجرا مطلع شوید.
از چه سنی وارد حرفه بازیگری شدید؟
زمانی که 14 ساله بودم وارد دنیای بازیگری شدم و همیشه عاشقانه کارم را دوست داشتم و دارم. من زمان کمی را صرف این علاقهام نکردهام و همیشه همین حس دوست داشتن بوده که در کارها کمکم کرده است. وقتی تصمیمم برای ادامه این حرفه جدی شد در کلاسهای مرحوم سمندریان شرکت کردم و مطالعه زیادی هم داشتم؛ در کنار اینکه با دوستانم دور هم جمع میشدیم و کار تئاتر انجام میدادیم؛
آن هم در شرایطی که واقعا سخت بود. آنقدر سرشار از انگیزه بودم و کارم برایم اهمیت داشت که در کنار کار همیشه سعی میکردم مطالعه هم داشته باشم و مدام نمایشنامه و فیلمنامه و… میخواندم؛ کارهایی که متاسفانه امروز برای برخی از دوستانی که وارد این حرفه میشوند، معنای چندانی ندارد.
پس چطور با وجود این همه اشتیاق، در این چند سال اخیر حضورتان در سینما و تلویزیون اینقدر کم رنگ شده است؟
در این 20 سالی که کارم را شروع کردهام اتفاق افتاده که در دورههایی کمکار شدهام ولی این وضعیت موقتی بوده و پس از مدتی دوباره شرایط برای انجام کارهای خوب، برایم فراهم شده اما احساس میکنم رویهای که دو، سه سال اخیر طی کردهام با همیشه فرق دارد و اصلا خوشایند به نظر نمیرسد.
غالب فیلمنامههایی را که ارائه میشود، دوست ندارم و آنهایی را که به نظرم مناسب میآید و انتخاب میکنم در نهایت خروجی موفقیتآمیزی ندارد و گاهی آنقدر با تصورم فاصله دارد که ترجیح میدهم خودم برای دیدن آن به سینما نروم در حالی که با توجه به کست آن به نظرم میرسیده که کار قابل قبولی شود.
وقتی این اتفاق میافتد واقعا ناراحت میشوم چون همیشه برای مردم ارزش و احترام قائل هستم و زمانی که اتفاقاتی از این دست میافتد، حالم بد میشود. در مجموع که اینها را کنار هم قرار میدهم، با اینکه کار نکردن برایم سخت است اما احساس میکنم اگر آن کارها را انجام دهم، نتیجه برایم ناخوشایندتر میشود.
فکر میکنید دلیل این اتفاق چیست؟
به نظرم یکی از مهمترین دلایلش به مسائل مادی بازمیگردد زیرا تهیهکننده و کارگردان میخواهند پروژه به ارزانترین شکل ممکن به پایان برسد و به همین خاطر از نیروهای متخصص و امکانات مناسب استفاده نمیکنند و ترجیح میدهند در مدت زمان خیلی کوتاهی کار به سرانجام برسد. طبیعی است که وقتی اثری به این شکل و بدون فکر، تولید شود نتیجه راضیکنندهای نداشته باشد.
اما راهی که در این چند سال اخیر توسط برخی از دوستان ما طی میشود، چیزی نیست که من از هنر یاد گرفتهام. آنچه از ابتدای راه تا به اینجا یاد گرفتهام این است که در برابر کارم متعهد باشم. وقتی شما متعهد هستید دیگران هم یاد میگیرند با تعهد کارشان را انجام دهند. متاسفانه وقتی راهی غیر از این پیش گرفته میشود، کمکم افرادی هم که دلسوزانه کار میکنند، انگیزهشان را از دست میدهند. مشکلات اقتصادی کار را به جایی رسانده که ما این روزها اصلا چیزی به نام طراحی لباس در فیلمها نداریم چون این امر محدود شده به کمد لباس خود بازیگران یا آرشیوهای موجود.
حال شما از همینجا کمبود امکانات را در نظر بگیرید تا متوجه شوید چه شرایطی وجود دارد که از افراد باتجربه در زمینه بازیگری یا حتی عوامل پشت دوربین، دعوت به کار نمیشود. از سوی دیگر واقعیت این است که خیلی از پروژهها حتی هزینه تولید خودشان را در فروش بازنمیگردانند و کارگردان و تهیهکننده هم در این مورد مقصر نیستند و مجبورند با توجه به شرایط طوری برآورد هزینه کنند که با صرف کمترین مقدار، یک فیلم ساخته شود تا حداقل هزینه تولیدش را جبران کند.
موضوع مهم دیگری هم که وجود دارد و باز به مشکل مالی مربوط میشود این است که در این سالها برخی از دوستان ما افرادی را سر کار میآورند که با آنها نسبت فامیلی دارند و اصلا تخصص این کار را ندارند و تنها چیزی که باعث حضورشان شده همین رابطه فامیلی است و دستمزدی هم بابت کار درخواست نمیکنند، در کنار اینکه امکانات و سرویس ویژهای هم به آنها داده نمیشود که البته نتیجهاش میشود همین فیلمها و سریالهای بیمخاطبی که این روزها ساخته میشود و مشکلاتی که از نظر فرهنگی با خود به همراه میآورد. همه این اتفاقات منجر به خانهنشین شدن افراد حرفهای میشود که امروز جایشان را دیگرانی گرفتهاند که اصلا با کار هنر آشنایی ندارند.
باتوجه به این وضعیت در این سالها به داشتن حرفه دومی فکر نکردهاید؟
نه واقعا، چون همیشه این تصور را داشتهام که بازیگری حرفه اصلی من است و با وجود برد اندک مالی که دارد، تنها انتخابم است. مشکل اینجاست که همه فکر میکنند بازیگران درآمدهای بالایی دارند ولی این اتفاق فقط برای عده معدودی از بازیگران میافتد و بقیه آنها از نظر مالی در شرایط مناسبی نیستند مگر اینکه حرفه دیگری داشته باشند زیرا همین حداقل دستمزد هم در این روزها به ما پرداخت نمیشود مثلا من دو سال پیش در فیلمی بازی کردم و آن فیلم اکران هم شده اما تا به امروز هنوز دستمزدم را نگرفتهام.
این اتفاق فقط در مورد این فیلم نیفتاده است متاسفانه این روزها یا دستمزدها را نمیدهند یا با کلی بحث و جدل و سختی میتوانیم دستمزدمان را بگیریم. اما با همه این مسائل هیچوقت در این سالها به حرفه دوم داشتن فکر نکردهام چون اصلا فرصتش را هم نداشتهام که روی کار دیگری زمان بگذارم و حداقل اطلاعاتی برای شروع آن به دست بیاورم. به اینها اضافه کنم که من اصلا از نظر شرایط روحی، این پذیرش را در خودم نمیبینم که بخواهم سراغ رستورانداری، مزونداری و… بروم. حرفه من از دوران نوجوانی بازیگری بوده و اگر قرار باشد روزی سراغ حرفه دیگری مثلا کارگردانی بروم صرفا به لحاظ مالی است نه احساسی.
من در این سالها روزهای تولدم بیشتر از آنکه کنار خانوادهام باشم سر صحنه بودهام و همه اینها به خاطر عشقم به حرفهام است و حاضر نیستم آن را با چیزی عوض کنم. تنها موضوعی که وجود دارد این است که وقتی این شرایط را میبینم احساس سردی میکنم و تصمیم میگیرم بازیگریام در نهایت به خودم معطوف شود و درون خودم هزینهاش کنم. این را هم بگویم که خانهنشینی من و امثال من ممکن است در اصل ماجرا تاثیری نداشته باشد اما در این روند رو به رشد که با خانهنشینی عدهای از اهالی هنر و سینما شروع شده مطمئنا عواقب خیلی سنگینتری خواهد داشت.
فکر میکنم باید فکر جدی برای سینما و هنر کرد. اگر هنر از بین برود، لطمه اصلی آن را فرهنگ جامعه میخورد چراکه شما از طریق هنر است که میتوانید فرهنگسازی کرده و روح جامعه را سیراب کنید و اگر این خلا ایجاد شود بشر دچار افسردگی میشود.
با همه اینها برای شما که 20 سال است حرفه بازیگری را دنبال میکنید، فاصله گرفتن از کار سخت نیست؟
چرا اتفاقا سخت است. بخش زیادی از نوجوانی و جوانی من در این عرصه گذشته و تاثیری که این حرفه در زندگی شخصی هر بازیگر دارد، آنقدر پر کننده است که نمیتوان برایش حتی قیاسی داشت اما واقعیت این است که وقتی میبینم کاری را از بین چندین پیشنهاد انتخاب کردهام- چون فکر میکنم با توجه به عواملش خروجی خوبی داشته باشد- ولی در نهایت همان یک کار هم وقتی روی پرده سینما میرود آنقدر بد است که خودم هم حاضر نیستم آن را ببینم، ترجیح میدهم باز هم کمتر از آنچه در این دو، سه سال انتخاب کردهام، انتخاب کنم.
از سوی دیگر من آدم فوقالعاده پرانرژی هستم که در خانه ماندن جدا از مشکلات اقتصادیاش، واقعا برایم سخت است ولی تا این شرایط وجود دارد به خاطر عشق و تعهدی که دارم، سعی میکنم مشکلات مادی و معنوی را تحمل کنم اما سر هر کاری نروم. همچنان که همین الان هم اگر بخواهم کار کنم پیشنهادات زیادی وجود دارد ولی هیچکدام از آنها از کیفیت خوبی برخوردار نیستند.
البته از آنجایی که نمیتوانم از کارم جدا شوم، سعی میکنم با نهایت دقت در انتخابم حداقل در سال یک کار داشته باشم(کاری که فکر میکنم خروجی خوبی دارد که متاسفانه تا امروز، پیشبینیهایم درست نبوده) که کار شریفی باشد و اگر این طور نشد از همین حالا از مردم بابت آن کار بد، عذرخواهی میکنم چون آنقدر شعور مخاطبم برایم مهم است که دوست ندارم کاری کنم که اولا خودم را زیر سوال برده باشم و در وهله دوم اعتباری که بیش از 20 سال برایش زحمت کشیدهام را بهراحتی از دست بدهم.
حرف آخر نگار فروزنده
یک نکته خیلی مهم است که میخواهم مطرح کنم و شاید بیکاری این مدتم بر این قضیه دامن زده باشد و به همین دلیل میخواهم در این گفتوگو در موردش صحبت کنم. امیدوارم که همکاران، اطرافیان و دوستانی که ندیده و بدون علم، اظهار نظر قطعی در مورد دیگران میکنند کمی به درون خود مشغول شوند و از قضاوت بیمورد درباره دیگران دست بردارند. میخواهم از این طریق اعلام کنم به جز جراحی بینی (که آن هم سر سریال «راه سوم» به دلیل سانحهای که سر صحنه فیلمبرداری برایم پیش آمد و بینیام شکست که در هفتهنامه تلاش هم به محض جراحی عکس گرفتم و اعلام کردم) هیچ جراحی دیگری انجام ندادهام.
این را صراحتا میگویم چون چیزی برای پنهان کردن ندارم. این موضوعی است که با یک معاینه بالینی و عکس رادیولوژی هم مشخص میشود و نمیتوان انکارش کرد. متاسفانه نمیدانم این حرفها از کجا پخش میشود. اتفاقا یکی از سایتهایی که خیلی هم مدعی تدین است در مورد این موضوع نوشته و دو عکس مرا هم در خبرش آورده بود؛ با این عنوان «نگار فروزنده قبل و بعد از عمل جراحی» و آنچه جالبتر است اینکه هر دو عکس متعلق به بعد از جراحی بینیام بود با این تفاوت که یکی در 18سالگیام است و دیگری در 34 سالگی که جز جا افتادن چهرهام اتفاق دیگری برایم نیفتاده است.
حال نمیدانم این سایت با انتشار این دو عکس خودش را نفی کرده یا مرا زیر سوال برده است! اوایل که موج این شایعات شروع شد اطرافیانم گفتند اعتنا نکن چون اگر صحبتی کنی وضع بدتر میشود اما فکر میکنم اشتباه کردهام و باید همان اول جلویش را میگرفتم. به هر حال میخواهم از همین طریق به تمام دوستانی که در رسانههای معتبر فعالیت دارند، اعلام کنم، چنانچه باز هم خبری در این مورد منتشر کنند و نتوانند ادعایشان را ثابت کنند، مطمئن باشند که از طریق وکیلم علیهشان شکایت خواهم کرد.
در تمام این سالهایی که زندگی کردهام همیشه چهره طبیعی خودم را دوست داشتهام و خدا را به خاطر آن شکر میکنم؛ حال هر شکلی میخواهم باشم، همینی که هستم را دوست دارم و حاضر نیستم تغییری در آن ایجاد کنم. در واقع دغدغهام هیچگاه این مسئله نبوده، آنچه برایم مهم است و برای رسیدن به آن تلاش میکنم رشد فکری، شخصی، روح و روانم است و به تمام دوستانی که اینقدر به دنبال نشر اخبار دروغ و سرک کشیدن در زندگی بقیه هستند هم پیشنهاد میکنم به دنبال برطرف کردن نقایص خود و به دست آوردن سلامت روح و روانشان باشند. از مردم عزیزم هم میخواهم ذهنشان را درگیر این مسائل کذب که ریشه در کمبود شخصیتی بعضی افراد دارد، نکنند.
اضافه کردن دیدگاه
اضافه کردن دیدگاه