همزمان با آغاز روند نزولی شبکههای ماهوارهای لسآنجلسی که از نیمه دوم دهه هشتاد آغاز شد و این روزها به اوج رسیده، شبکههایی از قلب اروپا سر بر آوردند. یکی از برنامههایی که این شبکهها راهاندازی کردند، مسابقات استعدادیابی خوانندگی بود…
مهمترین هدف آنها هم جذب مخاطب و کسب درآمد بود. برندگان این مسابقات هم به چهره معروفی در میان مخاطبان تبدیل میشدند اما شهرت آنها دوامی نداشت. به سرعت محو میشدند و هیچ کسی نمیدانست که سرنوشتشان چه شده است. در این گزارش به بررسی یک مسابقه استعدادیابی خوانندگی پرداختیم و اینکه برندههای آنها چه رزومهای در گذشته داشتند و اکنون چه میکنند.
* Next Persian Star
شبکه «تیوی پرشیا» از حدود سال ۸۷ فعالیت خود را به شکل جدی و با مدیریت «خشایار غیاثی» و شراکت مالی دو نفر دیگر، آغاز کرد. غیاثی که از تهیهکنندگان نهچندان مطرح کنسرت در اروپا بود، با طرح متفاوتی کار خود را در عرصه تلویزیون کلید زد. او از همان روزهای اول کار این شبکه ماهوارهای تبلیغات گستردهای برای یک مسابقه استعدادیابی انجام داد. مسابقهای به نام «نکست پرشین استار» که گفته میشد با هدف کشف و پرورش استعدادهای خوانندگی روی آنتن میرود.
آنها چندی بعد اعلام کردند که جوایز ویژهای برای نفر اول این مسابقه در نظر گرفتهاند. ساخت یک قطعه به همراه موزیکویدئو توسط هیئت ژوری مسابقه، جایزه نقدی، اعطای اقامت آلمان و حمایت رسانهای برای ادامه فعالیت موسیقی در اروپا حتی برای کسانی که خواننده نیستند هم وسوسهانگیز است. تیزرهای پُر زرق و برق و صحبتهای اغواکننده و مستمر خشایار غیاثی درباره اهدافش از راهاندازی این مسابقه، برای جوانان جذاب و برای آنها که نگاه متفاوتتری داشتند، سوالبرانگیز بود.
جوانان تصور میکردند میتوانند مسیر موفقیت را یکشبه طی کنند. درست همانند زمان فعالیت نیمهرسمی شبکههای «ایران موزیک» و «مهاجر» که موج جدیدی از خوانندههای پاپ را تحویل جامعه داد. اما تفاوت در اینجا بود که برای معرفی شدن از طریق آن دو شبکه باید میلیونها تومان هزینه میکردند تا بتوانند یک موزیک ویدئو سهدقیقهای درست کنند. اما ظاهراً برای شرکت در مسابقه «نکست پرشین استار» فقط باید هزینه رفتوآمد به دبی و اقامت در آنجا را پرداخت میکردند. این نکته را هم در نظر داشته باشید که در هیچکدام از آگهیهای تبلیغاتی این مسابقه، حرفی از هزینهها و دریافت مبلغی به عنوان ورودی به میان نمیآمد.
* احسان بدخشان – بلاتکلیف در آلمان
«نکست پرشین استار» ابتدا در آلمان برگزار شد و استقبال خوبی از آن به عمل نیامد. زیرا فقط امکان شرکت ایرانیان مقیم اروپا در آن وجود داشت. به همین دلیل مدیران شبکه تصمیم گرفتند که اجرای برنامه را به دبی منتقل کنند تا به این ترتیب حضور جوانان ساکن ایران هم در برنامه آسانتر باشد. ضبط سری اول «نکست پرشین استار» رسماً در یکی از هتلهای دبی آغاز میشود. صدها شرکتکننده با پرداخت مبلغ ورودی که گفته میشد بین ۱۱۰ تا ۱۵۰ دلار است اجازه حضور در محل برگزاری را پیدا کردند. آنها باید مقابل داورانی شناخته شده و از فعالان موسیقی لسآنجلسی اجرا میکردند؛ در حالی که صلاحیت هیئت داوری این مسابقه از همان ابتدا زیر سوال بود.
همچنین نگاه مغرضانه و از موضع بالای برخی از آنها نظیر «رامین زمانی» در موارد زیادی حاشیهساز میشد. هر شرکتکننده معمولاً دو قطعه بدون موسیقی یا با سازهایی همچون گیتار و هارمونیکا اجرا میکند. یکی از رموز موفقیت در «نکست پرشین استار» این بود که از موزیسینهای داخل کشور کاری را نخوانید؛ چون هیئت ژوری معمولاً میگفتند که ما خوانندههای داخلی را نمیشناسیم! به هر ترتیب دوره اول این مسابقه در دبی برگزار شد و در مرحله پایانی «احسان بدخشان»، رتبه نخست را کسب کرد. جوان قائمشهری که توانست با اجرای قطعه «همین امشب» نگاه داوران و مخاطبان را به سمت خود معطوف کند. اما جالب اینجاست که او اعلام نکرد این اثر قبلاً با صدای «کامران رسولزاده» منتشر شده بود!
پس از دوره اول، حجم تبلیغات پیرامون «نکست پرشین استار» گستردهتر شد و کار به فضای مجازی رسید و هر روز شاهد انتشار لینک دانلود اجراهای خوانندگان این مسابقه در صفحات اجتماعی بودیم. یکی دیگر از حربههای تبلیغاتی غیاثی و یارانش روی «احسان» بود. او با سودای شهرت به آلمان رفت و یک قطعه و کلیپ نهچندان حرفهای به نام «نمیخوامت» برایش تهیه شد. همین مسأله باعث شد تا احسان در نگاه مخاطبان داخلی به عنوان یک پدیده معرفی شود.
او در ایام نوروز همان سال، برای اولین بار روی استیج رفت و در کنسرت نوروزی این شبکه که در آلمان برگزار میشد، قطعه خود را اجرا کرد. اما دیگر پس از آن هیچکسی اطلاعی از احسان بدخشان نداشت. گفته میشود این جوان از اوضاع مالی چندان مناسبی برخوردار نیست و به همین دلیل نتوانست پیگیر فعالیت موسیقی خود به شکل جدی و مستمر باشد. بدخشان با خیال آلبوم، کلیپ، کنسرت و حمایت رسانهای به اروپا رفت ولی اگر به ایران بازمیگشت میتوانست فعالیت مجاز و رسمی موسیقی را دنبال کند.
* رضا شیرکانی – بازگشت به بوشهر
حالا دیگر «نکست پرشین استار» معروف شده بود. جمعی از جوانان ایرانی از اقصی نقاط دنیا خودشان را به دبی رساندند تا در مرحله دوم مسابقه شرکت کنند. آن کلیپ و قطعهای که برای احسان ساخته شد، خیلیها را برای شرکت در این مسابقه ترغیب کرد. اما هیچکس اطلاع نداشت که احسان بازنده اصلی این بازی بود و مسئولین شبکه رهایش کردند، زیرا منفعتی برایشان نداشت.
این استقبال زیاد باعث شد تا آتش طمع برگزارکنندگان شعله بگیرد و باز هم مبلغ ورودی و هزینههای مسابقه را افزایش دهند. اما برنده دوره دوم تفاوتهای زیادی داشت. زمانی که با نام «رضا» در مسابقه شرکت کرد و در پاسخ به سوال گزارشگر تیوی پرشیا با لبخند گفت: «اول میشوم»، خیلیها او را جدی نگرفتند.
اما «رضا شیرکانی» که اصالتاً بوشهری است، ترانههای محلی خطه خود را اجرا کرد و در خواندن کارهای فارسی هم موفق ظاهر شد. داوران از او کمترین ایراد را میگرفتند و توانست به مرحله پایانی راه پیدا کند. او برای شب فینال، قطعه محلی «تش بگیری» (آتش بگیری) را آماده کرده بود. نوع خوانش و تسلط رضا باعث شد تا حسن ستارپور (خواننده لسآنجلسی) که داور مسابقه بود و «وارطان آوانسیان» (از تهیهکنندههای لسآنجلسی) به صورت ایستاده این خواننده را تشویق کنند. تمامی حضار هم او را اینگونه تشویق کردند اما باز هم رامین زمانی همهچیز را معمولی قلمداد کرد! او طبق روال همیشه از جایگاه تخریب وارد شد و اعلام کرد که آثار و صدای رضا کاملاً معمولی و مشابه دیگران است.
در حالی که انتظار میرفت برای «رضا» هم کلیپ بسازند و در کنسرتها شرکتاش دهند، چنین اتفاقی رخ نداد. او که در کارهایش نشانههای جالبی از تلفیق موسیقی بوشهر با موسیقی غربی را بروز داد و دستی هم در آهنگسازی داشت، به ایران بازگشت.
رضا بدون توجه به تعریف و تمجیدهای وسوسهانگیز لسآنجلسیها، تدریس موسیقی و آهنگسازی را در زادگاهش دنبال کرد و شنیده میشود که مشغول ساخت یک آلبوم است. هنوز رسماً به جمع خوانندگان مجاز کشور ملحق نشده اما باید طی ماههای آینده منتظر شنیدن این خبر باشیم. جالب است بدانید که رضا شیرکانی در فیلم «پامرغی آمریکایی» که سال ۸۷ در سیمای مرکز بوشهر تولید شد به ایفای نقش پرداخت. خواننده و آهنگساز آن فیلم هم خودش بود.
* سجاد شادمند – به دنبال کسب مجوز
در دوره سوم این مسابقه خبری از استعدادهای چشمگیر نبود و چهرههای خوب نهایتاً سه نفر بودند. یکی از آنها که با نام «سجاد» در مسابقه شرکت کرد، اول شد. او جنجالیترین چهره حال حاضر این مسابقه است، چرا که دست به افشاگری علیه این مسابقه زد. بیانیهای منتشر و در آن اعلام کرد که تمامی وعدههای این مسابقه برای نفر اول واهی بوده و به هیچکدام از آنها عمل نشده است. سجاد شادمند این روزها به دنبال کسب مجوز است و همزمان روند تولید اولین آلبوم مجاز خود را هم دنبال میکند.
* رحمان – کنسرت در جشنواره موسیقی
پس از اتفاقاتی که برای سجاد رخ داد، میزان محبوبیت این برنامه در بین مخاطبان عادی هم به شکل چشمگیری افت کرد. با این وجود مسئولین شبکه، دوره چهارم را برگزار کردند. این بار «رحمان» موفق شد که رتبه نخست را تصاحب کند. شاید جالب باشد بدانید که او به ایران بازگشت و الان یک خواننده مجاز محسوب میشود. اولین کنسرت رسمی او هم چندی پیش در قالب جشنواره موسیقی فجر استانها و در شهر گرگان اجرا شد. او که همانند برندگان دو مرحله گذشته به وعدههای پوچ تیوی پرشیا اهمیت نداده بود، به ایران بازگشت و چندی پیش در گفتگویی اعلام کرد: «من پیشنهاد ماندن و فعالیت در خارج از کشور را داشتم. ولی میخواهم در وطنم به فعالیتهایم ادامه بدهم. سپاس ویژهای دارم از مسئولین دفتر موسیقی وزارت ارشاد که این اجازه را به من دادند و از این بابت خوشحالم.»
* حسین شکری – وضعیت نامعلوم
دوره پنجم این مسابقه با رتبه نخست «حسین شکری» به پایان رسید. در این سری باز هم افت کمی و کیفی از همه جهات مشهود بود و تعداد شرکتکنندگان هم با کاهش چشمگیری روبهرو شد. حسین شکری هم از ایران در این مسابقه شرکت کرد و آخرین خبر از او این است که به ایران بازگشته اما وضعیت فعالیتاش هنوز مشخص نیست.»
* شهرام شکوهی – نبرد با داوران
«شهرام شکوهی» که این روزها طرفداران زیادی در بازار موسیقی پاپ داخلی دارد هم در این مسابقه شرکت کرده بود. او در مرحله نیمهنهایی قطعه «مدارا» را اجرا کرد اما ناگهان نام او از این مسابقه محو شد! او با داوران مسابقه و خصوصاً رامین زمانی بحث کوتاهی داشت. اما شنیده میشود که مشاجره اصلی شکوهی و داوران، بعد از ضبط آیتم او انجام شده است.
داوران این مسابقه همیشه به دنبال شرکتکنندههایی بودهاند که با گردنی کج و مظلومانه اجرا کنند. به همین دلیل نتوانستند در برابر این موزیسین که آواز را از سالها قبل به صورت حرفهای دنبال میکرد، دوام بیاورند و او را کنار گذاشتند.
شکوهی در این باره میگوید: «من مدتها است که در مورد آن مسابقه صحبت نمیکنم. حقیقت این است که رفتن و حضور من در آن مسابقه به دلیل لجبازی بود. من انتقاداتی را مطرح کردم و آن آقایان جوابهای بیربطی را عنوان کردند. انتقاد من نسبت به نوع و نحوه انتخاب و حضور داوران بود و به مذاق آنها خوش نیامد و دوست داشتند که ما به عنوان شرکتکننده بیچونوچرا مطیع باشیم. یا توقع داشتند که در صورت برنده شدن حتماً به خارج از ایران برویم و پناهندگی بگیریم که من هرگز چنین موضوعی را نمیپذیرم. الان با وجود اینکه شرایط اخذ اقامت در خارج از کشور را دارم، اما هرگز چنین فکری به سر من راه پیدا نکرده است. لج و لجبازی من با آن دوستان باعث شد که در مسابقه حاضر شوم و انتقادات خودم را عنوان کنم. آنها هم ترجیح دادند کسی را انتخاب کنند که بتواند با خواستههایی که داشتند کنار بیاید.»
اضافه کردن دیدگاه
اضافه کردن دیدگاه