دنياي بازيگران فرهنگ و هنر

گفتگو با آنا نعمتي درباره ازدواج، طلاق، بازیگری و زندگي اش

شاید به آنا نعمتی نیاید، اما او کاملا ذوب در زندگی خانوادگی است و دوست دارد، تمام وقتش را صرف بودن در کنار خانوادهاش کند، او زمانی که تنها ۲۳ سال داشت مادر شد...
تقویم فارسی اندروید

شاید به آنا نعمتي  نیاید، اما او کاملا ذوب در زندگی خانوادگی است و دوست دارد، تمام وقتش را صرف بودن در کنار خانوادهاش کند، او زمانی که تنها ۲۳ سال داشت مادر شد.

انا نعمتي

به نقل از ریتم زندگی، آنا نعمتي  مادر شدنش را شیرین‌ترین موضوع زندگی‌اش می‌داند و می‌گوید ای کاش زودتر از این‌ها مادر می‌شد. او رابطه خود با دخترش، رایکا، را بیشتر از اینکه یک رابطه، مادر و دختری بداند، رابطه‌ای خواهرانه می‌داند باقی حرف‌ها را در باره زندگی خصوصی آنا نعمتی از زبان خودش بخوانید.

افسردگی سوغات زمانه است

متاسفانه افسردگی و اضطراب در جامعه خیلی شایع است و بی‌انگیزگی بیداد می‌کند. حس می‌کنم آدم‌ها شکننده‌تر از قبل شده‌اند و، با اینکه سطح رفاه و امکانات بهتر از قبل شده و، با اینکه سطح رفاه و امکانات بهتر از قبل شده، پابه‌پای آن، افسردگی هم زیاد شده است. انگار افسردگی سوغات زمانه است؛ سوغات تکنولوژی و رفاه و دنیای ماشینی، یا مدرن شدن جامعه و صنعتی شدن، بسیاری از روابط خوب و سالم از بین رفته و تمام این‌ها در زندگی ایمن و سلامت موثر بوده است. نبود امکانات هم باعث بروز بسیاری از مشکلات، از قبیل مشکلات روحی و روانی، می‌شود فشارهای دیگر زندگی هم که بماند. وقتی این مشکلات روحی و روانی را می‌بینم، غصه‌دار می‌شوم و واقعا بیشتر برای خود این افراد ناراحت می‌شوم تا برای خودم. من دوست دارم آن‌ها هم از زندگی لذت ببرند و شیرینی آن را احساس کنند. هر چند هر کاری کنی و هر قدر بخواهی آرامشی به دست بیاوری، باز هم این انرژی‌های منفی و این عصبی بودن‌ها در روحیه تاثیر می‌گذارد و ما را عصبی می‌کند.

با گریه کردن، خودم را آرام می‌کنم

معمولا سعی می‌کنم. تنها باشم و در یک جای ساکت بنشینم تا اعصابم آرام شود. شاید اگر از کسی که دوستش دارم عصبانی شوم، عصبانتیم به این راحتی به آرامش تبدیل نشود و ممکن است در این شرایط گریه کنم تا آرام شوم. گاهی هم واکنش‌های من، با توجه به علت عصبانیت، متفاوت است.

کودکی من چطور گذشت

من در خانواده‌‌ای فرهنگی بزرگ شدم. پدر و مادرم هر دو فرهنگی هستند. مادربزرگم نیز در حوزه فرهنگ فعالیت می‌کردند. در دوران کودکی‌ام، با وجود اینکه حسابی اهل شیطنت بودم، به واسطه پدرم، از فضای ورزش و نقاشی و خطاطی دور نبودم. در آن دوران، چندان به بازیگری فکر نمی‌کردم و بیشتر به موسیقی علاقه‌مند بودم و به موسیقی‌های گوناگون، به خصوص موسیقی‌های شرقی، گوش می‌دادم.

چطور بازیگر شدم

تا زمان کنکور هم‌ چندان به بازیگری فکر نمی‌کردم؛ اما در انتخاب پنجمم، یعنی‌ هنرهای دراماتیک، قبول شدم قبولی‌ام در آنجا جرقه‌ای برای ورودم به عالم بازیگری بود. البته چون شهرستان بود، نرفتم و در تهران به کلاس‌های بازیگری استاد سمندریان رفتم. به صورت حرفه‌ای، با فیلم «هیوا»، ساخته مرحوم ملاقلی‌پور، به سینما معرفی شدم. در واقع، ورودم به عرصه بازیگری با فیلم «هیوا» بود. خوشبختانه اولین کارم با استقبال منتقدان و مخاطبان مواجه شد و همین موضوع من را برای ادامه کار دلگرم کرد.

روزهای ازدواج و بیکاری من

سریال «مسافر» را بعد از سه فیلم سینمایی اولم، «هیوا»، «دلباخته» و «زندانی ۷۰۷» کار کردم. بعد از «زندانی ۷۰۷»، ازدواج کردم و بلافاصله سریال مسافر را بازی کردم و دیگر کار نکردم. زمانی که کار نمی‌کردم، این سریال پخش شد و با استقبال ۹۸ درصدی بیننده‌ها مواجه شد، طوری که رسانه‌ها می‌گفتند پنجشنبه‌ها، زمان پخش این سریال، ترافیک خیابان‌ها کم می‌شود، به دلیل به دنیا آمدن دخترم، رایکا و زندگی خانوادگی، می‌خواستم خودم بالای سر رایکا باشم تا او بزرگ‌تر شود و به نقطه‌ای برسد که از عهده بعضی کارهایش برآید. خیلی‌ها ادعا کردند که آناهیتا نعمتی بعد از ازدواجش هنرپیشه شد، ولی اصلا این گونه نبود. من کار می‌کردم و پیشنهادهای خوبی داشتم و حتی فرصت همکاری با چند کارگردان مشهور ر اهم از دست دادم. دقیقا زمانی که ازدواج کردم، دیگر کار نکردم.

امروز، روز شماست

اینکه از صبح با خودت فکر کنی کاش امروز روز خوبی باشد، باعث می‌شود آن روز تلاش کنی آن را به دست آوری به نظر من، اگر به این موضوع فکر کنی که باید تلاش کنی تا چیزی را که برای من بهترین است و باعث خوشحالی‌ام می‌شود به دست بیاورم و برنامه آن را در طول روز بچینی، جذاب‌تر است تا اینکه به این فکر کنی که اگر الان حالم بد شود، گریه می‌‌کنم یا می‌نشینم و توی سرم می‌زنم و خانواده و بچه‌ام را هم درگیر این ماجرا می‌کنم! فکر می‌کنم اگر آرام باشی و برای خودت برنامه‌ریزی کنی، شاید بتوانی راحت‌تر با آن کنار بیایی.

قصد ازدواج ندارم

بعضی‌ها به من می‌گویند چرا بعد از چند سال ازدواج نکردی، راستش را بخواهید، تاکنون خیلی به این موضوع فکر نکرده‌ام و فعلا هم شرایط این گونه ایجاب کرده است. در حال حاضر، فرزندی در زندگی من وجود دارد که شاید من را به سمت تشکیل یک زندگی جدید سوق ندهد. من این حرف را به جوان‌هایی می‌زنم که فکر می‌کنند زندگی یک جای دیگر است و باید جای دیگر دنبال آن بگردند، اما آخر آخرش احتیاج به یک همدم دارند.

آنا نعمتي و پدر و مادرش

دوست دارم با خانواده‌ام زندگی کنم

من چندان آدم تنها زنگی کردن نیستم؛ به همین خاطر، بعد از جدایی از همسرم، تصمیم گرفتم با خانواده‌ام زندگی کنم. غیر از اینکه خانواده‌ام همیشه با من هستند، دوستانم نیز همیشه در کنارم هستند که آنها هم، بعد از مدتی، جزو خانواده من می‌شوند. همان‌طور که من بچه پدر و مادر هستم، بعضی وقت‌ها می‌بینم که رایکا هم دختر آن‌هاست و اگر من خواهر و برادری دارم که در کنار هم زندگی می‌کنیم، احساس می‌کنم خواهر و برادر رایکا هم هستند. فکر می‌کنم در حال حاضر بزرگ‌ترین غصه من این است که مبادا روزی از خانواده‌ام و زندگی در کنار آنها دور شوم.

کاش در هجده‌سالگی مادر می‌شدم

من در سن و سال بسیار کمی مادر شدم، اما نه تنها از این موضوع ناراحت نیستم، بلکه حسابی هیجان زده‌ام، رایکا نعمت بسیار بزرگی بود که خداوند به من داد. خیلی خوشحالم که در سن کم او را به دنیا آوردم؛ چون الان خیلی با هم دوست هستیم، همیشه به خودم می‌گویم ای کاش در هجده سالگی به دنیا می‌آوردمش تا الان بزرگ‌تر بود و عمق رفاقتمان بیشتر از این‌ها می‌شد رایکا انگیزه زندگی، کار کردن، موفقیت، پیشرفت و ساختن من است.

دخترم مثل خواهرم است

به خاطر اختلاف سنی کم و بین من و رایکا رابطه‌مان مادر و دختر نیست. البته یک جاهایی بالاخره من مادر هستم! چون بچه باید احساس کند یک بزرگ‌تر دارد و کنترل می‌شود رایکا الان مثل خواهر کوچک من می‌ماند با این تفاوت که شاید نفوذ و تاثیرش بر من بیشتر باشد. خیلی وقت‌ها رایکا به من «مامان» نمی‌گوید و اسمم را صدا می‌کند، خیلی با هم دوست هستیم و با همدیگر به ورزش می‌رویم، رایکا یک جورهایی مثل خودم است چیزهایی را که در زندگی می‌بیند خیلی خوب درک می‌‌کند و با آن‌ها کنار می‌آید سعی می‌کند خیلی از غصه‌ها را کنار بگذارد و بگوید این‌ها چیزهای مهمی نیستند و موضوعات مهم‌تری هم در زندگی وجود دارند شاید شرایطی که داشتیم او را کمی پخته‌تر از سن و سالش کرده باشد.

عاشق ورزش هستم

من از دوران کودکی عاشق ورزش بودم؛ به همین خاطر، در حیاط و کوچه مرتب در حال ورزش و شیطنت بودم. عاشق دوچرخه‌سواری و والیبال و حتی فوتبال بودم! الان سعی می‌کنم رایکا را نیز همین گونه تربیت می‌کنم. از کودکی، دوست داشتم ورزش‌های گوناگون را در حد بلد بودند یاد بگیرم. بعد از فیلم «هدف اصلی»، رفتم کیک بوکسینگ کار کردم!
رایکا بزرگ‌ترین منتقد من است

شاید باور کردنش برایتان سخت باشد، اما رایکا بزرگ‌ترین منتقد من است، خیلی وقت‌ها من را نقد می‌‌کند و می‌گوید تو نباید در فلان اثر بازی می‌کردی، بعضی وقت‌ها هم من را تشویق می‌کند و می‌گوید چقدر خوب که فلان کار را بازی کردی. دختر بسیار باهوشی است. یکی از دلایلی که بعضی از فیلم‌ها را بازی نکردم، رایکا بود.

آنا نعمتي و دخترش

مادر شدن به معنای خانه‌نشینی نیست

نمی‌دانم چرا همه فکر می‌کنند که وقتی یک زن مادر می‌شود باید یک شکل دیگر شود. باید پیر و داغون شود و گوشه خانه بنشیند و فقط بشورد و بپزد! این مادر بودن و خانه‌داری در زندگی من وجود دارد، اما الان که ۳۷ ساله هستم، فکر نمی‌کنم باید خودم را ول کنم. اصولا یکی از نکات مهم برای بدن را، که تغذیه سالم است، بسیار مد نظر قرار می‌دهم. این مراقبت را از پوستم هم دارم و زیر نظر متخصص از آن مراقبت می‌کنم همه به من می‌گویند که تو نمی‌‌خواهی پیر شوی؟ من هم به آنها می‌گویم نه، حواسم به خودم هست و اجازه نمی‌دهم پیری به سمتم بیاید.

گردآوري: گروه 7 گنج

www.7ganj.ir

اضافه کردن دیدگاه

اضافه کردن دیدگاه

برای ارسال نظر اینجا کلیک کنید

تبلیغات

دانلود برنامه آموزش آشپزی

مطالب پیشنهادی