سیدجواد هاشمی حاشیه های سفر پرماجرای هنرمندان کشورمان به جام جهانی برزیل را تشریح کرد.
سیدجواد هاشمی را همه میشناسیم، اما این روزها خیلی اسم او را میشنویم و همه اینها برمیگردد به داستانها و شایعات فراوانی که درباره پروژه یار دوازدهم و سفر هنرمندان به برزیل به وجود آمده است. با او گفتوگو کردیم تا اصل ماجرا را از خودش بشنویم. ما هرچقدر هم که در این باره صحبت و اعلام آتشبس میکنیم، متاسفانه باز هم میبینیم که این موضوع و جنجالها ادامه دارد. اصل ماجرا این است که شخصی این طرح را در اتحادیه فوتبال ایران مطرح کرد، آقای عزیز محمدی هم من را به او معرفی کرد تا به او کمک کنم تا این طرح به سرانجام برسد. قرار بود چند هنرمند و پیشکسوت فوتبال برای دیدن جامجهانی به برزیل سفر کنند و مستندی از حضور این تعداد افراد محبوب و مشهور در آنجا تهیه شود و برای برگشت پول این سرمایهگذار چند قسمت مسابقه برای شبکه خانگی ساخته شود. اول قرار بود 40 هنرمند و 60 ورزشکار راهـی این سفر شوند. از دو ماه قبل از عید با پنج خواننده و 30 بازیگر و پنج نفر عوامل صحبت و هماهنگی لازم انجام شد، ما فکر میکردیم این سرمایهگذار هزینهها را خودش پرداخت میکند اما متوجه شدیم او به دنبال اسپانسر برای این ماجراست که با حضور آن ستارهها و فوق ستارهها و هزینههای برآورد شده حدود 4 میلیارد تومان بود که 3 میلیارد هزینه سفر به برزیل و یک میلیارد هم هزینه تولید مستند بود و حدود یک میلیارد هم قرار بود صرف بازیگران به اصطلاح معروفتر شود تا با حضور آنها کار بهتری از جهت فروش داشته باشد. در آن زمان با شرط اینکه در مسائل مالی هیچ دخالتی نداشته باشم و فقط برای گرفتن مجوزها و مسائل هنری تلاش کنم تهیهکنندگی پروژه را پذیرفتم، بعد از آن قرار بود کارگردانی را به عهده بگیرم که از آن هم انصراف دادم و قرار شد جناب آقای لطیفی کارگردانی را به عهده بگیرد. آقای اسپانسر، قراردادی را با یک آژانس مسافرتی بسته بود، ضمن اینکه همان آژانس هماهنگ شده بود برای بردن مهمانهای فدراسیون به برزیل، قرارداد بسته بود و یک چک هم به مدیر آژانس داده بودند که متاسفانه چک برگشت خورد و مدیریت آژانس گفت که من مسافران را به برزیل نمیبرم مگر اینکه سیدجواد هاشمی به من بگوید، من گفتم من دخالتی در مسائل مالی ندارم تا بحث رسید به اسپانسر که قرار بود نفت سپاهان باشد. دقیقا تا پنج روز قبل از آخرین مهلت ما برای تهیه بلیتها و رزرو هتلها، اسپانسر به من گفت ما فقط در صورت تائید شما این کار را انجام میدهیم و متاسفانه به همین دلیل من ناخواسته وارد مسائل مالی پروژه شدم. نفت سپاهان تا دقیقه آخر همراه ما بود و به ما گفت تا فردا ظهر چک را به ما میدهند ما هم به آقای وحیدزاده گفتیم و او هم یک میلیارد و 400 میلیون تومان پول با قول من برای 45 نفر هزینه کرد یعنی برای هر نفر 35 میلیون تومان. ما هم با خیال راحت و بر اساس قولی که به ما داده شده بود بلیتها را خریدیم و بقیه کارها را انجام دادیم و در کمال ناباوری 11 صبح فردای آن روز متوجه شدیم که اسپانسر جا زده است، من با حال بد و شرایط عجیبی که گرفتار آن شده بودم به آژانس مراجعه کردم و گفتم به دلیل پرداخت نشدن هزینهها 20 نفر را به این سفر میبریم و به دلیل قولی که دادهام یک چک به آنها دادم و گفتم منزل شخصی یا دفتر کارم را میفروشم و این چک را پاس میکنم و اگر از محل فروش مستند که قرار است ساخته شود توانستیم هزینهها را برگردانیم که خیلی هم خوب میشود و اگر هم نشد من قول دادهام و سر قولم میمانم.
افراد بر اساس محبوبیت و شهرت انتخاب شدند، در فهرست اول ما پنج خواننده و 30 بازیگر و پنج نفر عوامل بودند، اما در فهرست دوم کمتر شدند. البته بودند ستارههایی که برای آمدن به این سفر و ساخت این پروژه و برای حضورشان پول هم میخواستند که با منتفیشدن اسپانسر حضور آنها هم منتفی شد. عده دیگری هم بودند که متاسفانه یا خوشبختانه به دلیل قراردادها یا سفرهای کاری حضورشان منتفی شد. مهمترین دلیل این همه حواشی حسادت است، مگر میشود هنرمندان سفر کنند و دیگران ناراحت شوند؟ همین سفر را چند سال پیش با عدهای دیگر از هنرمندان در جامجهانی آلمان داشتیم. با توجه به اینکه آن زمان با پول دولت سفر کردیم، هیچکس اعتراضی نکرد، امسال با پول شخصی رفتیم و این همه ماجرا داشتیم. منتفی شدن اسپانسر و فرض کردن اینکه ما با هزینه دولت به این سفر خواهیم رفت هم این ماجرا را تشدید کرد. یکی دیگر از دلایل متاسفانه مصاحبهها و اخبار جنجالی از طرف همکاران خودمان است، به عنوان مثال اگر جایی از یک رفتگر بدگویی شود تمام رفتگرها به اضافه شهرداری قیام میکنند، اما ما بچه یتیمهایی بودیم که هیچکس از ما دفاع نکرد. همه ما را کوبیدند. شلوارک پوشیدن که حرام نیست، گناه شرعی نیست، عکس گرفتن از یک سفر شخصی چه ایرادی دارد؟ این مساله کاملا خصوصی است و به کسی ربطی ندارد. متاسفانه این هیاهو به وسیله سایتها و دنیای مجازی برای خراب کردن وجهه هنرمندان شروع شد و خبرگزاریها هم ادامه دادند، مگر ما چه کار کردیم که احتیاج به دفاع داشته باشیم؟ اینکه آقای مهراب قاسمخانی شلوارک پوشیده است مگر گناه مرتکب شده است؟ حتی اگر به فرض محال با پول دولت رفته باشیم کدامیک از صد نفری که با پول دولت به آنجا آمده بودند الان پاسخگو هستند؟ ما که با پول خودمان آنجا بودیم به چشمها اضافی آمدیم. بر فرض محال برای خوشگذرانی رفتیم، چه ایرادی دارد کسی با پول خودش برای خوشگذرانی سفر کند، ضمن اینکه ما برای ساختن مستند رفته بودیم، ساختن مستند مگر جرم است؟ اینکه من گفتهام بچهها آنجا صد هزار عکس گرفتند که مسخرهکردن ندارد، هر کدام از هنرمندان آنجا با مردم دو هزار تا عکس گرفتهاند، ایرانیانی که از همه جا آنجا حضور داشتند از حضور هنرمندان بین خودشان لذت میبردند، دور آنها جمع میشدند و به آنها ابراز علاقه میکردند. ما پرچم ایران را به جای پرچمهای متفرقهای که آرم «الله» نداشتند، به آنها میدادیم، سرود جمهوری اسلامی را یکصدا میخواندیم و تا حدی بچهها را تشویق کردیم که همه صداهایمان گرفته بود، میگویند ما پول خرج کردیم تا برویم آنجا عکس بیندازیم اصلا همینطور است، چرا این مساله باید به کسی ربط داشته باشد؟ در قرآن آمده است مسخره کردن کار کفار است، آیا الان ما کافریم یا آنها که ما را مسخره کردند؟
حراست به ما گفت که در بازیهای بعدی خانمهای بازیگر در کنار مردان فوتبال را تماشا نکنند، به همین دلیل به ما بلیت ویآیپی داده شد، من هم برای تنها نماندن خانمها همراه آنها رفتم که عکس من همراه خانم نرگس محمدی و لیندا کیانی را پخش کردند و تیترهای عجیب و غیرانسانی برای آنها زدند، این نیت از پایه گناه است، این کار خباثت است، آیا این فرهنگ است؟ من تا حدی در آنجا تحت فشار حواشی بودم که برای بیشتر نشدن حواشی تمام حواسم به بچهها بود که آنها به شوخی مرا دیکتاتور مهربان صدا میکردند.
جدا از اینکه این حواشی همه ما را آنجا عصبی و ناراحت کرده بود، با این حال باید وظایفمان را برای تهیه دیویدی هم انجام میدادیم، با تمام اینها پنج قسمت دیویدی خیلی جذاب آماده پخش است. با تمام تلخیها برای ما سفری خاطرهانگیز و جذاب بود که با تهیه این مستند مردم میتوانند از چگونگی گذراندن این سفر مطلع شوند.
جامجهانی برای دنیای امروز و مردمی مثل ما که تفریحات کمی داریم یا کشورهای دیگر که معمولا تفریحات سالمی ندارند، یک انگیزه است. جامجهانی میتواند یک تفریح خیلی سالم باشد. در برزیل هم ورود فرهنگهای مختلف و تحولی در اقتصاد آنها بسیار اتفاق خوبی است. البته برزیل در میزبانی این جامجهانی خیلی ضعیف عمل کرد و مردم مجبور بودند برای دیدن بازیها ساعتها در اتومبیل باشند که باعث میشد هزینهها بیشتر شود. بازیها میتوانست در شهرهای نزدیکتری باشد.
بازی با آرژانتین یک استثنای فراموش نشدنی بود، بقیه بازیها که تحت مربیگری آقای کرش که به نظر من خیلی مربی خوبی هستند، بازیهای بسیار بدی بود، در مرحله مقدماتی ما حتی یک بازی خوب نداشتیم، با اینکه چند بازی را بردیم، اما اصلا خوب بازی نکردیم و با شانس بالا آمدیم، شکست تاریخی ما به لبنان با همین آقای کرش اتفاق افتاد. ما در خانه از قطر و ازبکستان شکست خوردیم، با توجه به اینکه داور یک گل سالم از ازبکستان را نپذیرفت که اگر میپذیرفت ما از آن بازی هم پیروز خارج نمیشدیم. ما در این جامجهانی سه بار بازی کردیم با سه تاکتیک کاملا همشکل، کدام یک از تیمها در مقابل تیمهای دیگر تاکتیکشان را عوض نکردند؟ ما فقط میرفتیم که گل نخوریم. در حالی که ما بازیکنهای خیلی خوبی داشتیم. از نظر من که فوتبالیست نیستم، اما 20 سال است که فوتبال بازی میکنم و کاپیتان تیم هنرمندان هستم، تیم ما بجز بازی با آرژانتین که نباید گولش را خورد در بقیه بازیها متاسفانه بشدت بد بازی کرد. دفعه اولی نبود که جامجهانی را از نزدیک تماشا میکردم، من در جامجهانی آلمان هم حضور داشتم و حس بسیار خوب و لذتبخشی است، حتی برای بازیهای آسیایی هم دو بار با تیم ملی سفر کردهام و قطعا برای جام ملت های آسیا در استرالیا هم اگر زنده باشم و حاشیهای نباشد باز هم سفر میکنم. فقط تعجب من از این است که حتی تیمهای آفریقایی در این جام بزرگ شرکت کردند و الجزایر و غنا، با تمام مشکلات مالی که دارند استادیوم با حضور آنها پر میشد، اما حدود 5000 ایرانی در آنجا حضور داشت که فکر میکنم فقط 400 نفر از آنها برای ایران آمده بودند، چرا این اتفاق میافتد؟ من فکر میکنم دولت و فدراسیون هم باید مثل بقیه کشورها مردم را برای دیدن بازیها بفرستند، تیم ایران از لحاظ تشویقکنندگان واقعا مظلوم بود تا جایی که برزیلیها ما را تشویق میکردند. من طرفدار اسپانیا بودم که متاسفانه حذف شد و حالا دوست دارم آرژانتین به دلیل همگروه بودن با ما اول شود تا باز هم یک نگاهی به فوتبال ما بشود که در این صورت مشخص میشود ایران در گروه سختی بوده است. بهترین تیم در این جام از نظر شما کدام است و فکر میکنید کدام تیم قهرمان میشود؟ بیشک آلمان بهترین تیم این جام است و فکر میکنم 70 درصد شانس قهرمان شدن را دارد. هر چند فوتبال غیر قابل پیشبینی است.
بهترین همسفر من در میان هنرمندان مهراب قاسمخانی بود.
ابدا، دیگر این کار را انجام نمیدهم.
بهترین خاطرهام زمانی است که آقای وحیدزاده به من آرامش دادند و گفتند من پول را پرداخت کردم و امیدوارم که از فروش مستند پول برگردد و خواستند که نگران نباشم و بدترین لحظه زمانی بود که درست دو ساعت بعد از اینکه ما یک میلیارد و 400 میلیون تومان پول پرداخت کرده بودیم اسپانسر گفت که دیگر نیست، تا حدی که من از ناراحتی و دلهره برای شش ماه زحمتی که کشیده بودم از ماشین پیاده شدم و حال خیلی بدی داشتم.آغاز پروژه سفر به برزیل از کجا شروع شد و چرا شما تهیهکننده این پروژه بودید؟
افراد انتخاب شده برای این سفر بر اساس چه معیاری بود؟
چرا این سفر تا این حد با حاشیه همراه بود؟
ماجرای عکس شما و خانمهای بازیگر چیست؟
جدا از تمام این حواشی کمی از تجربه این سفر برای ما بگویید.
جامجهانی روی مردم و جامعه چه تاثیری دارد؟
نظرتان در مورد بازیهای تیم ملی ایران در این جام چیست؟
از حس تماشای جامجهانی از نزدیک بگویید.
به غیر از تیم ملی، طرفدار کدام تیم هستید؟
بهترین همسفر شما در این سفر چه کسی بود؟
اگر در جامجهانی بعدی هم یک پروژه این چنینی باشد و باز هم به شما پیشنهاد تهیهکنندگیاش را بدهند، میپذیرید؟
بهترین و بدترین خاطره شما از این سفر چیست؟
اضافه کردن دیدگاه
اضافه کردن دیدگاه